وفاداری برند B2B
تحقیقات پیشین به صورت گسترده ای بر وفاداری به برند هم در عرصه B2B و هم در عرصه B2C متمرکز هستند (اسماعیل پور ۲۰۱۵، لیو، لی، میزرسکی، سوه ۲۰۱۲، ترانبرگ و هانسن ۱۹۸۶). باور های مصرف کننده، تعهدات و قصد خرید برای یک برند وفاداری برند را در بازار های B2B و B2C را نشان می دهد. (لی، بک، کیم ۲۰۰۹، رویرن و میلر ۲۰۰۷). اولیور در سال ۱۹۹۷ وفاداری را به صورت تعهد عمیق نسبت به بازخرید یک محصول در آینده تعریف می کند که باعث خرید همان برند با وجود موانع وقعیتی خواهد شد.
وفاداری به برند دارای یک ساختار چند بعدی است که شامل مولفه های نگرشی، عاطفی و رفتاری است (دیک، باسو ۱۹۹۴، لیو و همکاران ۲۰۱۲، الیور ۱۹۹۷). بعد رفتاری وفاداری به برند توضیح کافی در مورد نگرش مصرف کننده نسبت به برنده ها در موقعیت های خرید B2B و همچنین اهمیت ابعاد وفاداری اثربخش و نگرشی در ارزیابی وفاداری نسبت به برند را نشان نمی دهد (اسماعیل پور ۲۰۱۵). بنابر این، ابعاد نگرشی و اثربخش نقشی مهم و حیاتی را در درک نیت های مصرف کننده و تلاش و تعهد بر مبنای ارزش های واحد را نسبت به برند را ایفا می کنند (اسماعیل پور ۲۰۱۵، یانگ و پترسون ۲۰۰۴).
وفاداری نگرشی و اثربخش
وفاداری نگرشی و اثربخش منعکس کننده نگرش مطلوب مشتری، رضایت و تعهد به حمایت از محصول و برند در یک دوره بلند مدت است (فاک، وو، هیو ۲۰۰۵، یوکسل و بیلیم ۲۰۱۰۹. گزارشات موجود نشان می دهد که توسعه روابط مثبت (چن ۲۰۰۱، هارمون و گریفیت ۲۰۰۸، ژانگ لی وانگ ۲۰۱۶) و نگرش ها (دیک، باسو ۱۹۹۴، جامبولیگام و لوین ۱۹۹۹) میتواند ناشی از وفاداری به بازار های B2B باشد. (پدلینتو و همکاران ۲۰۱۶، رویرن و میلر ۲۰۰۷). بنابر این، وابستگی عاطف فرانشیز ها نسبت به برند و ارزش ارتباطی درک شده بین فرانشیزور و فرانشیز می تواند در وفاداری نسبت به برند سهم داشته باشد.
وفاداری مصرف کننده نسبت به برند می تواند به صورت عاطفی باشد و این متاثیر از وابستگی به برند و ارزش ارتباطی درک شده است (تامسون و همکاران ۲۰۰۵). مطابق با تئوری اقدام منطقی، چنین نگرشی نسبت به یک رفتار خاص به صورت رفتار خاصی متجلی می شود که می تواند منجر به نتایج خاص و همچین ارزیابی چنین نتایجی شود (ایزن و فیشبین ۱۹۷۵).