هدف از ایجاد نام تجاری

هدف اصلی یک بازاریاب فراتر از فروش کالا به یک مصرف کننده می باشد. معمولاً هدف نهایی ایجاد یک رابطه بلند مدت بین یک نام تجاری خاص و گروه خاصی از مشتریان است. ساختن یک نام تجاری قوی در میان نامهای دیگر و خریداران. این ارتباط می تواند بین والدین،  کودکان، دوستان، عشاق، یا مصرف کننده و نام تجاری باشد. ایجاد رابطه میان اینها یک فرایند است ؛ این فرایند به دنبال فریب یا اغوای مصرف کننده یا نفوذ و سلطه بر وی نیست ؛ فرایند فوق شامل فازهای معرفی مارک، شناساندن آن، ایجاد ترجیح و اگر موفقیت آمیز بود ایجاد یک وفاداری که موجب می شود فرد کالاها یا مارکهای رقیب را کنار بگذارد، می باشد. 

تبلیغات و پیشبرد فروش موجب معرفی و شناساندن محصول می شود، اما دوگام بعدی – ساختن ترجیح و وفاداری – کمی دشوارتر است. یک حرکت بهتر می تواند موجب پیروزی شود، ولی اگر به عدم پذیرش یا شکست منجر شود،کار بسیار بدتر خواهد شد. پس بازاریابان مؤثر مانند مدعیان و وکلائی موفق به یک کالا و یک طرح و نقشه ای دقیق نیاز دارند.

خریداران اغلب با استفاده از ترجیحات و علایق خود به بازار نگاه می کنند و اقدام به خرید
می نمایند. به ندرت پیش می آید که یک مصرف کننده خریدی را بدون تجربه امتحان کردن و تست کردن در سابق، در همان لحظه انجام دهد. در یک حیطه زمانی گسترده، حتی طرح ریزی نشده ترین و یا پیش بینی نشده ترین خریدها هم تحت تأثیر یک پیش زمینه ای از امتحانات قبلی و سلائق و ترجیحات مصرف کننده می باشد. در حالت واقعی بازاریابی و پیشبرد فروش یک جنگ روانی در ذهن مشتریان به وجود می آورد. در حالیکه رقبای مستقیم تلاش می کنند تا بهتر از دیگری عمل کنند، یا در ترجیح مارک و وفاداری برنده ترین باشند ؛ همچنین غوغا و آشوبی بین تولید کنده و بازاریاب در صنایع متفاوت در جهت انواع مختلفی از ارتقای محصولات و خدمات و پیشبرد فروش وجود دارد.

عملاً هر تبلیغ کننده ای در جهت افزایش و ارتقای موقعیت خود در بازار و افزایش بازده و جلب توجه مصرف کنندگان با دیگران رقابت می کند. این بدین معنی است که تبلیغ کنندگان و بازاریابان باید نگران چگونگی افزایش مصرف کنندگان و آنچه که آنان دوست دارند یا دوست ندارند، باشند. در این صورت آنها می توانند یک ترجیح مارک قوی برای مارک خود ایجاد کنند و در رقابت با دیگران پیروز شوند.  

ترجمه کامل پروژه

 

135 بازدید