بدهی ها به عنوان ابزارهای دفاعی اعمال کنترل
برگر و همکاران در سال ۱۹۹۷ فهمیدند زمانی که مدیران متجاوز با هیچ فشاری از طرف مالکان و غرامت پاداش یا فعالیت های پایشی مواجه نیستند از سطوح پایین نسبت بدهی به دارایی خالص استفاده می کنند. با این حال، پس از تجربه یک شوک در امنیت آن ها، از قبیل پیشنهاد مناقصه ناموفق، مدیران متجاوز باید از تغییر نسبت غیر معین بیشتری استفاده کنند، آنسوی سطح حداکثر ارزش، به عنوان یک وسیله دفاعی در حمایت از تجدید ساختار دفاعی برای ترساندن مهاجمین خارجی استفاده می شود.
نویسندگان این فرضیه را با آنالیز چگونگی تغییرات نسبت بدهی به دارایی خالص برای نسبت کم بدهی به دارایی و نسبت زیاد بدهی به دارایی شرکت ها کاوش می کنند: از آنجایی که شرکت های با نسبت زیاد بدهی به سرمایه خالص با عدم تغییر یا افزایش نسبت بدهی به سرمایه خالص پاسخ می دهند. شرکت های با نسبت کم بدهی به سرمایه خالص تحت تاثیر اعمال کنترل تهدید با اهرم خودشان برتر از هدف درجه نسبت بدهی به دارایی خالص است.
به عبارت دیگر، برای شرکت های با نسبت کم بدهی به سرمایه خالص شوک خطر اعمال کنترل سرعت را که در آن آنها به سوی هدف نسبت بدهی به سرمایه خالص حرکت می دهند افزایش می دهد. از آنجایی که برای شرکت های با نسبت زیاد بدهی به سرمایه خالص شوک امنیتی آنها را در سرعت تطبیق یکسان ابقا می کند یا این به سوی نسبت بدهی به سرمایه خالص رفتن را کاهش می دهد. با اینحال برگر و همکاران به طور واضح در مورد تاثیرات بالقوه نظارت صنفی در اثر دفاع تصاحب بدهی رسیدگی نکرده اند. بنابراین عواقب کیفیت نظارت متحد در استفاده از بدهی به عنوان یک تصاحب دفاع در نظر می گیریم.
…
مقاله متنی بدهی ها به عنوان وسیله های نظم دهنده
مقاله متنی حاکمیت شرکتی