استراتژی های فروش
پیاده سازی استراتژی های بازاریابی
اخیرا تغییری آشکار در عملیات فروش شرکت های تجاری به چشم می خورد که جنبه های عملی فروش بیشتر ا تئوری های آن توجه دارند و این تغییر احتیاج به تحلیل بیشتر دارد و مدیریت ارشد به وجه های فروش که فروش یشتر تمایل داشت به سمت تولید ات خوب و سرویس های منطقی که ارزش افزوده بیشتری دارند متمایل شده اند. به طور مثال خدمات پیچیده و راه حل های کلی و ترکیبی و دیدگاهای ارزشمندی در باسازش شرکت ها ارائه می دهند.
در این کسب و کار توجه صرف به فروش به عنوان تنها استراژی موفقیت شرکت نگاه نشده است بلکه بلکه به طور چشمگیری اهداف برد برد برای سازمان و مشتری مورد توجه واقع شده است. تحقیقات اخیر توسط پاناگوپولوس و اولونیست، (۲۰۱۰) نظریه هایی از استراتژی فروش ارائه می دهد که به عنوان یک گام مهم در پیشرفت تحقیقات فروش در کنار ابعاد تاکتیکی فروش می تواند مورد توجه قرار گیرد.
استراتژی فروش
استراتژی فروش به عنوان دغدغه های در تنظیم فعالیت ها و اتخاذ تصمیماتی در تخصیص منابع محدود فروش جهت مدیریت ارتباط مشتری با ارزش پایه ای و ارزشی که هر مشتری می تواند برای شرکت فراهم کند تعریف می شود. تفاوت اساسی بین استراتژی فروش شرکت استراتژی های بازاریابی آن این است که استراتژی فروش به اتخاذ تصمیماتی که شرکت در نحوه ارتباط باتک تک مشتریان به عنوان بخشی از بازاریابی هستند، مربوط می شود. اما استراتژی های بازاریابی به بخش بسیار بزرگی از بازار و پاسخ دهی به سوالاتی به چگونگی ایجاد و حفظ مزیت رقابتی می پردازد
در مطالعه حاضر عملا ما به ابعاد استراتژی فروش، کلاس بندی مشتریان، و اولویت بندی مشتریان، و مدل های فروش بر روی فروشندگان و عملکرد آنها تاثیر دارد متمرکز شده ایم. تئوریزه کردن استراتزی فروش ما بر اساس تحقیقات پاناگوپولوس و اولونیتس (۲۰۱۰) صورت گرفته است. اما توجه ما بیشتر به نقش فروشندگان در پیاده سازی استراتژی است و ما ابعاد چند وجهی فروش را برای اهداف تحلیلی حذف کردیم. ما مدل تئوریمان را در بخش ۳ با جزییات بیشتری توضح داده ایم. مدل تحقیقاتی ما که شامل معلومات جاری از چهار روش مهم فروش است. توجه دارد. در ابتدا، شواهد محسوسی از تاثیر استرتژی های فروش بر عملکرد سازمان ارائه می دهد.