سیری در تاریخچه مدیریت دانش
مدیریت دانش در برخی از حوزه های پیشرفته تجاری ریشه دارد، چون مدیریت کیفیت فراگیر[۱]، باز مهندسی فرایند تجاری[۲]، نظام های اطلاعاتی[۳]، و مدیریت منابع انسانی[۴]. مدیریت دانش در اوایل دهه ۱۹۹۰ به طور جدی وارد مباحث سازمانی گردید، گرچه بحث و مذاکره در رابطه با دانش خیلی پیش تر آغاز شده بود. در سال ۱۹۶۵ مارشال (Marshall, 1965) ادعا می کند که بخش اعظم سرمایه، شامل دانش است.
وی همچنین معتقد است که دانش قدرتمندترین موتور تولید است، بدین ترتیب سازمان ها باید به طور فزاینده ای بر مدیریت آن تاکید کنند. کوهن (Kuhn, 1970 ) تاکید می کند که دانش فی نفسه سرمایه مشترک یک گروه است. در سال ۱۹۷۲ هابرمس (Habermas, 1972) به این نکته اشاره می کند که دانش به عنوان یک موجودیت انتزاعی نباید تلقی شود، بلکه محصولی مبتنی بر اراده است و بعضی اوقات فعالیت های نا آگاهانه بشر.
سه نسل از مدیریت دانش
از نظر تاریخی، ما می توانیم سه نسل از مدیریت دانش را از یکدیگر متمایز کنیم. دوره ۱۹۹۵-۱۹۹۰ به عنوان اولین نسل مدیریت دانش شناخته شده است. در طی این نسل، بسیاری از اقدامات بر تعریف مدیریت دانش، بررسی فواید بالقوه مدیریت دانش برای تجارت و طراحی پروژه های تخصصی مدیریت دانش مبتنی بود. علاوه بر آن، پیشرفت در حوزه هوش مصنوعی بر تحقیقات مدیریت دانش به خصوص در هدایت بازنمون و ذخیره دانش تاثیر گذاشت.
نسل دوم مدیریت دانش در حوالی ۱۹۹۶ پدیدار شد. به این شکل که بسیاری از سازمان ها پست های جدید سازمانی برای مدیریت دانش درنظر گرفتند از جمله مدیر ارشد دانش. منابع متفاوت مدیریت دانش با یکدیگر ترکیب شده و به سرعت در مباحث روزانه سازمانی به کارگرفته شدند. در طی این نسل، در تحقیقات مدیریت دانش، تعاریف متفاوت از دانش ( شکل ۱ )، فلسفه های تجاری، الگوها و فناوری های پیشرفته وجود داشتند.
[۱] – Total Quality Management
[۲] – Business Process Re-Engineering
[۳] – Business Process Re-Engineering
[۴] – Information Systems