مقاله متنی تعاریف تعهد سازمانی

تعاریف تعهد سازمانی

اندیشه تعهد موضوعی اصلی در نوشته های مدیریت است. این اندیشه یکی از ارزشهای اساسی است که سازماندهی بر آن متکی است و کارکنان بر اساس ملاک تعهد، ارزشیابی می شوند. اغلب مدیران اعتقاد دارند که تعهد برای اثر بخشی سازمان ضرورتی تام دارد (میکل:۱۳۷۳). مطالعات رفتار سازمانی غالباً بر نگرش های مربوط به کار استوار است. بیشتر آنها با سه نگرش درگیری شغلی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی است.

اصطلاح تعهد سازمانی

اصطلاح “تعهد سازمانی” مقوله ای است که به نظر می رسد در آثار مدیریتی مکتوب زبان فارسی کمتر مورد توجه قرار گرفته و احیاناً با واژه ی ” تعهد ” که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کشورمان رواج یهفته و در کنار تخصص به منزله ی معیاری برای پذیرش کارکنان و انتخاب مدیران سازمانها مورد تأکید است، اشتباه گرفته می شود. تعهد سازمانی مانند مفاهیم دیگر رفتار سازمانی به شیوه های متفاوت تعریف شده است. معمولی ترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان در نظر می گیرند. بر اساس این شیوه، فردی که به شدت متعهد است، هویت خود را از سازمان می گیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن در می آمیزد و از عضویت در آن لذت می برد (ساروقی: ۱۳۷۵).

تعهد از نظر لغوی

تعهد از نظر لغوی عبارت از به کار گرفتن کاری، به عهده گرفتن، نگاه داشتن، عهد و پیمان بستن و در اصطلاح عبارت است از:

  1. عمل متعهد شدن به یک مسئولیت یا یک باور
  2. عمل ارجاع یا اشاره به یک موضوع
  3. تقبل یا عهده دار شدن انجام کاری در آینده (صادقی فر، ۱۳۸۶).

چاتمن و اورایلی “۱۹۶۸” تعهد سازمانی را به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی با اهداف و ارزش های یک سازمان، به خاطر خود سازمان و دور از ارزش های ابزاری آن ” وسیله ای برای دستیابی به اهداف دیگر” تعریف می کنند(رنجبریان، ۱۳۷۵). مورهد و گریفین تعهد سازمانی را احساس هویت و وابستگی فرد به سازمان دانسته اند. از نظر آنها تعهد و پایبندی بر رفتارهای مهمی مانند جابجایی و غیبت اثر می گذارد و می تواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشد. کارکنانی که دارای تعهد و پایبندی هستند، نظم بیشتری در کار خود دارند، مدت بیشتری در سازمان می مانند و بیشتر کار می کنند.

سالانسیک تعهد را حالتی می داند

که در آن فرد با اعمال خویش و از طریق این اعمال اعتقاد می یابد که به فعالیت هایش تداوم بخشد و مشارکت خود را در انجام دادن آنها حفظ کند، یعنی تعهد زمانی واقعیت می یابد که فرد نسبت به رفتار و اقدامات خود احساس مسئولیت و وابستگی کند. (حسین مدنی، به نقل از برهانی ۱۳۸۱).

از دیدگاه چلبی، تعهد یکی از عناصر محوری هر گونه اجتماع است و از لحاظ مفهومی در هر مورد از تعهد نوعی ضرورت وجود دارد (چلبی، ۱۳۷۵). ویلیامسون و اندرسون تعهد را شدت و گستردگی مشارکت فرد در سازمان، احساس تعلق به سازمان و احساس هویت تعریف کرده اند (شهبازی و دیگران، ۱۳۸۷)

مودی و همکارانش، تعهد را به عمل فراتر از وظایف مقرره اطلاق می نمایند. ابزار عملی تعهد، برای انجام دادن امور ضروری بوده مخصوصاً در مشاغل کلیدی و حساس از اهمیت خاصی برخوردار است. کوک و وال نیز سه مفهوم “وفاداری”، “احساس هویت و شناسایی” و “آمادگی” را برای تعهد مطرح کرده اند (باقری، تولایی: ۱۳۸۹). تعهد سازمانی عبارت از نگرش های مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمان و نه شغل است که در آن مشغول به کار هستند. در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی قرار می دهد(استرون، ۱۳۷۷).

شلدن تعهد سازمانی را چنین تعریف می کند: نگرش یا جهت گیری که هویت فرد را به سازمان مرتبط یا وابسته می کند. کانتر تعهد سازمانی را تمایل عاملان اجتماعی به اعطای نیرو و وفاداری خویش به سیستم های اجتماعی می داند. بوکانان تعهد را نوعی وابستگی عاطفی و تعصب آمیز به ارزش ها و اهداف سازمان می داند، وابستگی به نقش فرد در رابطه با ارزش ها و اهداف و به سازمان، فی نفسه جدای از ارزش ابزاری آن (ساروقی؛ ۱۳۷۵).

به نظر لوتانز تعهد سازمانی به عنوان یک نگرش اغلب این گونه تعریف شده است:

تمایل قوی به ماندن در سازمان

تمایل به اعمال تلاش فوق العاده برای سازمان

اعتقاد قوی به پذیرش ارزشها و اهداف (عراقی: ۱۳۷۷)

پورتر و همکاران وی تعهد سازمانی را همسان سازی و پیوند به آن تعریف می کنند؛ که از سه عامل زیر تشکیل می شود:

  1. قبول داشتن سازمان و پذیرش اهداف آن
  2. آمادگی برای بذل کوشش قابل توجیه بیشتر
  3. علاقه مندی به حفظ عضویت در سازمان

تعهد سازمانی به عنوان وابستگی عاطفی و روانی به سازمان در نظر گرفته می شود که بر اساس آن فردی که شدیداً متعهد است، هویت خود را با سازمان معین می کند، در سازمان مشارکت می کند و در آن درگیر می شود و از عضویت در سازمان لذت می برد(پورتر و همکاران: ۱۹۷۴). وجه اشتراک تعاریف بالا این است که تعهد حالتی روانی است که رابطه فرد را با سازمان مشخص می کند، تصمیم به ماندن در سازمان یا ترک آن را به طور ضمنی در خود دارد.

تعهد سازمانی، میزانی است که یک شخص عمیقاً با سازمان تعیین هویت می شود و احساس میکند جزیی از سازمان و درگیر شغلی است(شرمر هورن و ازبورن، ۱۹۹۷، ص ۷۲)

تعهد سازمانی عبارت است از:

پذیرفتن اهداف و مقاصد سازمان و تمایل برای کار کردن در جهت آن اهداف ( استیرز و پرتر، ۱۹۹۱، ص ۳۶۹).

” هانت و مورگان” (۱۹۹۴) تعهد سازمانی را در دو سطح خرد و کلان مطرح نمودند. تعهد در سطح خرد عبارت است از تعهد به گروه های خاص سازمانی که شامل گروه های کاری، سرپرستان و مدیریت عالی می شوند و تعهد در بعد کلان عبارتست از تعهد به سازمان به عنوان یک مجموعه و یک سیستم است ( مشبکی، ۱۳۷۸، ص ۱۲).

تعهد سازمانی بیان کننده حالتی که کارکنان سازمان، هدفهایشان را معرف خود می دانند و آرزو می کنند که در عضویت آن سازمان بمانند( رابینز، ۱۳۷۴، ص۳۷۲).

آلن و می یر در سال ۱۹۹۲ بیان می کنند که تعهد سازمانی یک حالت روانشناختی است که روابط کارکنان با سازمان را توصیف می کند و تصمیم به ادامه عضویت در سازمان دلالت دارد.( ویلیامز، ۱۹۸۶،۳۱-۲۱۹).

تعهد سازمانی ناشی از عوامل و متغیرهای مختلفی است که نتایج مختلفی را به دنبال دارد. در مطالعات رفتار سازمانی تأکید بر نگرش، پایبندی شغلی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی می باشد.

تعهد سازمانی

تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان در نظر می گیرند. بر اساس این شیوه، فردی که به شدت متعهد است، هویت خود را از سازمان می گیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن در می آمیزد و از عضویت در آن لذت می برد (ساروقی، ۱۳۷۵، ص ۷۳).

در تعریف تعهد تنوع قابل ملاحظه ای وجود دارد و از واژه های متفاوتی برای توصیف آن به کار گرفته می شود. از جمله تعهد به معنای تازه کردن پیمان، کار کسی را به ذمه گرفتن و تعهد کردن به معنای خود را ملزم ساختن به عمل یا پرداخت چیزی و تضمین عهد و میثاق است.

پورتر، استیرز، مودی (۱۹۷۴) تعهد سازمانی را درجه نسبی تعیین هویت فرد با یک سازمان خاص و درگیری او با آن سازمان می دانند. در این تعریف تعهد سازمانی سه عامل را شامل می شود.

  • اعتقاد قوی به اهداف و ارزشهای سازمان و پذیرش آنها
  • تمایل به تلاش قابل ملاحظه برای رسیدن به اهداف سازمانی
  • آرزو و خواست قوی و عمیق برای ادامه عضویت در سازمان
  • بوکانان (۱۹۷۴) تعهد را نوعی وابستگی عاطفی و تعصب آمیز به ارزش ها و اهداف سازمان می داند. وابستگی نسبت به نقش فرد در رابطه با ارزشها و اهداف و نسبت به سازمان به خاطر خود سازمان، جدای از ارزش ابزاری آن.
  • کیدرن (۱۹۷۸) تعهد سازمانی را همانندی و یکی شدن فرد با سازمان و درونی نمودن اهداف و ارزشهای آن دانسته است.
  • واینر تعهد را مجموع فشارهای هنجاری درونی شده برای انجام فعالیتها به طریقی که اهداف و منافع سازمان حاصل شود، می داند.

اکثر این تعاریف بر این نکته توافق دارند که، تعهد نوعی وابستگی عاطفی و روانی نسبت به سازمان است که فرد و سازمان را به یکدیگر پیوند می دهد.

منبع: modir123.com

 

459 بازدید