اصول مدیریت دانش
مدیران همواره در پی مجموعه قواعدی هستند که راهنمای عمل آنها باشد، مدیران دانش نیز از این قاعده مستثنی نیستند. مدیریت دانش دارای اصول متعددی است که داونپورت (۱۹۹۸) مجموعه ای از اصول را برای راهنمایی مدیران دانش مطرح کرد که این اصول عبارتند از:
۱ – مدیریت دانش امری گران و پرهزینه است:
با توجه به اینکه دانش یک دارایی ارزشمند است مدیریت اثربخش آن مستلزم سرمایه گذاری است؛ سرمایه گذاری در فعالیت مدیریت دانش ممکن است مادی یا غیر مادی باشد. از جمله فعالیت ها یا فرآیند های مدیریت دانش که مستلزم سرمایه گذاری مادی و غیر مادی است موارد زیر می باشد:
– کسب دانش، مانند ایجاد اسناد و انتقال آن اسناد به کامپیوتر؛
– ویرایش گری، طبقه بندی و کنار گذاردن اطلاعات و دانش زائد اضافی؛
– توسعه رویکردهایی برای طبقه بندی و توزیع دانش به شکلی نوین؛
– توسعه فناوری اطلاعات ( IT ) و کاربرد آن برای توزیع دانش؛
– آموزش کارکنان جهت ارتقای خلاقیت، هماهنگی و استفاده از دانش.
۲ – اثربخشی مدیریت دانش نیازمند راه حلهای مختلف و نیز ارتباط نیروی انسانی و اطلاعات است:
داونپورت (۱۹۹۸) در مورد کاربرد درست نیروی انسانی و اطلاعات درون سازمان بیان می کند که نیروی انسانی ماهیتاً گران است امّا توانایی خلق دانش و مهارت ها را دارد. بنابراین اگر سازمان ها خواستار درک و تفسیر گسترده دانش، ترکیب آن با انواع اطلاعات و خلق دانش جدید، یا ترکیب اشکال ساختارمند و متنوع دانش هستند؛ نیروی انسانی، به عنوان ابزارهای اثربخش برای پاسخ به نیازهای آنها پیشنهاد می شود. در مقابل سیستم های اطلاعاتی و ارتباطی به منظور ضبط، ذخیره، کنترل، دسترسی، انتقال و اشاعه دانش ساختارمند مناسب هستند.
۳ – مدیریت دانش بسیار سیاسی است:
اگر دانش قدرت است با پول و موفقیت مرتبط است، بنابراین با گروه های فشار، توطئه ها و تعاملات سیاسی نیز پیوند دارد. در سازمان بعضی از مدیران دانش نقش گروه های فشار را برای ارزش و کاربرد دانش ایفا می کنند.آنها واسطه بین صاحبان دانش و استفاده کنندگان از آن هستند، و در سطح بالاتر آنها رهبران را که انتخاب کنندگان رویکردها هستندتحت تأثیر قرار می دهند.
۴ – مدیریت دانش نیازمند مدیران دانش- محور است:
دانش نیز به عنوان یک منبع اقتصادی نوظهور، زمانی به طور اثربخش مورد استفاده قرار می گیرد که دارای مدیران مسئول و پاسخگو باشد. وظایف این مدیران شامل جمع آوری و طبقه بندی دانش،ایجاد زیرساخت اطلاعاتی دانش- محور وکنترل مؤثر دانش است. آنها باید خلق، اشاعه، و کاربرد دانش را به وسیله اعضای سازمان آسان کنند؛ مهم تر آن که آنها باید با تمام وجود نسبت به سایر اعضای سازمان خود داناتر باشند زیرا در حرف و عمل آنها مسئول و مورد توجه هستند.
۵– در مدیریت دانش فواید برنامه ها بیش از الگو ها، و فواید بازارها بیش از سلسله مراتب سازمانی است:
موفقیت مدیریت دانش در ایجاد سلسله مراتب یا مهندسی دانش نیست، بلکه موفقیت اکثر سازمان های دانشی، در برنامه ها و بازارهای دانش است. برنامه دانش سازمانی فعالیت هماهنگ و یکپارچه سازمان را به ارمغان می آورد و اغلب موجب موفقیت سازمان می شود. بازار دانش اشاره به این مسئله دارد که مدیران دانش باید تلاش کنند تا دانش را جذاب و قابل دسترس سازند و سپس شاهد نتایج آن باشند.
۶– تسهیم و به کارگیری دانش، ذاتی نیست.
اگر دانش اعضای سازمان منبع ارزشمندی است، مدیران دانش باید بپذیرندکه تمایل طبیعی برای پنهان سازی دانش و دور کردن آن از نگاه دیگران در میان اعضای سازمان وجود دارد. اگر این اصل توسط مدیران پذیرفته شود آنها درخواهند یافت که تنها نصب نرم افزارهای پیشرفته منجر به تسهیم و کاربرد دانش نمی شود. بنابراین مدیران باید به منظور کاربرد و تسهیم دانش از روش های سنتی مانند مکانیزم های پاداش و ارزیابی عملکرد به منظور ترغیب کارکنان برای تسهیم دانش استفاده کنند.
۷– هدف مدیریت دانش بهبود فرآیندهاست.
ضروری است فرآیندهای مدیریت دانش اصلاح شوند. در واقع مدیریت دانش باید منجر به بهبود فرآیندهای اصلی سازمان شود. فرآیند خلق دانش کمتر به فرآیندهای مهندسی مجدد و طراحی نیازمند است تأکید آن باید بر نوآوری و بهبود فرآیندها باشد.
۸–دستیابی به دانش فقط آغاز راه است:
مدیریت دانش مستلزم توجه و اشتغال مستمر با دانش است. کاربران دانش باید از گیرنده منفعل دانش فراتر روند و درگیری با دانش را از طریق فعالیت هایی مانند گزارش دهی، خلاصه نویسی، کاربرد دانش در عمل و تعامل با دیگران تجربه کنند.
۹– مدیریت دانش بی انتهاست:
وظیفه مدیریت دانش مستمر و بی انتهاست از جمله دلایل آن پویایی و تغییر دایم طبقه بندی دانش است.
سازمان ها نیز استرتژی ها، ساختار و تأکید خود را بر تولیدات و خدمات تغییر می دهند و مدیران جدید نیازهای نوپدیدی برای دانش دارند.
۱۰ – مدیریت دانش به قرارداد دانش نیاز دارد:
اغلب سازمان ها، دانش کارکنان خود را حفظ می کنند، اما بعضی از تغییرات اجتماعی چنین مالکیتی را توأم با چالش کرده است. اگر دانش منبع ارزشمند سازمانی است توجه بیشتر به جنبه های قانونی مدیریت دانش الزامی است و قوانین مربوط به حفظ مالکیت معنوی زمینه را برای قانونمند کردن دارایی دانش فراهم کرده است ( عدلی، ۱۳۸۴، صص ۲۱۲-۲۰۵).
…
منبع: Modir123.com