عنوان مقاله: بررسی اهمیت میانجی مؤلفه احساس بی قدرتی در میزان تأثیر ادراک از پاسخ گویی بر رفتار مشارکتی دانشجویان
$$$: رایـــــــگـــــان
رشته تحصیلی: مدیریت دولتی
فرمت: PDF
حجم فایل: ۳۰۰ KB
منبع: مجله مدیریت دولتی، (دانشگاه تهران)، بهار ۱۳۹۵،ص از ۱۱۳ تا ۱۳۶
[stextbox id=”grey” caption=”چکیده مقاله” collapsing=”true” mode=”js” direction=”rtl” shadow=”false”]
این پژوهش رابطۀ بین ادراک از پاسخگویی و مشارکت شهروندی را با در نظر گرفتن متغیر احساس بیقدرتی میان دانشجویان دانشگاه تهران بررسی میکند. سؤال اصلی این است که دانشجویان تا چه حد متأثر از میزان ادراک خود از ساختار پاسخگویی هستند و بر این اساس رفتارهای مشارکتی خود را تعریف میکنند؟ علت اصلی اجرای این پژوهش توجه به این نکته است که احساس پاسخگویی نامناسب از سوی تصمیمگیران میتواند حس ناتوانی برای تأثیرگذاری بر فرایندها را در دانشجویان ایجاد کند و سبب بیانگیزگی آنها در همکاری و مشارکتهای سازمانی شود.
در این راستا تجزیهوتحلیل دادهها بهکمک روشهای همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی و مدل معادلات ساختاری در نرمافزارهای مختص به هریک صورت گرفته است. نتایج نشان میدهد ادراک از پاسخگویی با تأثیر بر متغیر احساس بیقدرتی بر مشارکت دانشجویان تأثیرگذار است. همچنین ادراک مجرد دانشجویان از ابعاد پاسخگویی اخلاقی، قانونی، دموکراتیک و سیاسی، قابلیت پیشبینی میزان احساس بیقدرتی و بهتبع آن میزان مشارکت آنها را به همراه خواهد داشت.
کلیدواژه ها: احساس بیقدرتی، احساس بیقدرتی، پاسخگویی، مدل معادلات ساختاری، مشارکت شهروندی
مقدمه مقاله بررسی اهمیت میانجی مؤلفه احساس بی قدرتی در میزان تأثیر ادراک از پاسخ گویی بر رفتار مشارکتی دانشجویان
باید پذیرفت که در الزامات جدید مدیریت دولتی یا اداره خدمات عمومی، یکی از عوامل مهم که به تعریف رویه های کاراتر منجر می شود، اصل مشارکت عمومی است. ارتقای سطح مشارکت عمومی در سطح سازمان و جامعه، در گرو مؤلفه های مختلفی است که در این میان پاسخ گویی جایگاه ویژه ای دارد. از سوی دیگر، بررسی رفتار گروه های مرجع در حوز ه ای مانند مشارکت و پاسخ گویی، در تحلیل و هدایت سایر بخش های جامعه اهمیت بسزایی دارد . دانشجویان از گروه های مرجعی هستند که بررسی مؤلفه های رفتاری آنها در حوزه مشارکت و پاسخ گویی و استخراج نتایج آن، به پژوهشگر در تحلیل جامعه پیرامونی کمک شایانی می کند. با پیشرفت فرهنگ اجتماعی و شکل گیری انقلاب صنعتی، از قرن نوزده به بعد، مشارکت به اشکال گوناگون در توسعه کشورها اهمیت بسزایی داشته است.
طی چند دهه اخیر، تمام کشورها در زمینه، همه پرسی ها، انجمن های شهروندی، هیئ ت منصفه های شهروندی، حاکمیت مشارکتی بودجه بندی مشارکتی و سایر شیو ه هایی که در آنها بیان نظر شهروندان اهمیت بسیاری دارد، تجربه هایی کسب کرده اند. مشارکت شهروندی به طور معمول عنصر ارزشمند ی در توسعه مردم سالاری و تصمی مگیری دموکراتیک به شمار م یرود. بسیاری از نظری هپردازان معتقدند که مشارکت شهروندی تأثیرات مثبتی بر کیفیت مرد مسالاری دارد (میشلز، ۲۰۱۱). از سویی، امروزه در سراسر جهان بحران مشروعیت مشخص در رابطه بین شهروندان و نهادهایی که زندگی آنها را تحت تأثیر قرار می دهد، در حال رشد است. در این راستا، شهروندان از سرخوردگی رابطه خود با دول تها در زمین ههایی چون نگرانی درباره فساد، پاسخ گونبودن به نیازهای فقرا و نداشتن ارتباط مناسب با نمایندگان منتخب، صحبت م یکنند (کورنوال و گاونتا، ۲۰۰۱ ).
مشارکت عمومی
با آنکه مشارکت عمومی کمابیش امری مطلوب به شمار می رود، برقراری اینگونه مشارکت در سطح وسیع، کار ساده ای نیست و برنام ه ریزان در عمل برای جلب مشارکت شهروندان با مشکل روبه رو می شوند. افزایش توجه و تأکید مجامع بین المللی به اهمیت مشارکت در امر برنامه ریزی و توسعه، دامنه پژوهش ها و بررسی های فرایند مشارکت و ابعاد و سطوح مختلف آن در زمینه های مختلف را نیز گسترش داد ه است (شریفیان ثانی، ۱۳۸۰). یکی از مفاهیمی که در آن توجه خاصی به مشارکت شهروندی شده است و ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، مفهوم حکمرانی خوب است که آن را مدلی از ساختار توانا برای تأمین رضایت حداکثری شهروندان می نامند. پاسخ گویى یکى از ضرورت های اصلی حکمرانى خوب در عصر حاضر است
[/stextbox]