قدرت های برانداز از وب ۲.۰ و پردازش ابری
فن آوری های جدید، به ویژه آنهایی که از ماهیت رادیکال برخوردارند، اغلب، در ابتدا، با بدبینی و یا به عنوان اختراعات بی مصرف نگریسته میشوند. ویلیام اورتون، رئیس وسترن یونیون (یکی از شرکتهای بزرگ ارتباطات ایالات متحده متخصص در تلگراف)، اختراع تلفن توسط الکساندر گراهام بل را به عنوان “اسباب بازی برقی” توصیف کرد که شرکت او میخواست ثبت اختراع این مخترع را ۱۰۰۰۰۰،دلار خریداری کند. تلفن سرانجام تلگراف را از بین برد و منجر به مرگ وسترن یونیون شد. تنها چند سال پیش شبکه های اجتماعی اینترنتی به عنوان یک انحراف برای جوانان در نظر گرفته شد و در حال حاضر بخشی از استراتژی شرکت های خرده فروشی و یک جزء حیاتی از تلاش های بازاریابی سازمانها است. در همان وضعیت استفاده وبلاگ نویسان که یک بار به عنوان بی اهمیت و حاشیه ای تمسخر شد، اما در حال حاضر به نویسندگان آنها اهمیت داده میشود. شبکه های آنلاین اجتماعی بیشتر به شهرت عمده در سال ۲۰۱۱ پس از قیام عرب در بهار همان سال دست یافت که منجر به سقوط رژیمهای دیکتاتوری شد و به وضوح بسیار قدرت دانش مشترک و اقدام جمعی را نشان داد. Shirky(2008) پیش گویی کرد زمانی که او گفت قدرت رفتار جمعی می تواند با استفاده از شبکه های اجتماعی آنلاین متجلی شود :
“شبکه های الکترونیکی ما را قادر می سازد اشکال جدیدی از اقدامات جمعی، امکان ایجاد گروه های مشترک که بزرگتر و گسترده تر از هر زمان دیگری در تاریخ را بوجود آوریم. محدوده کار ی که می تواند توسط گروه های غیرنهادی انجام شود یک چالش عمیق به وضع موجود است. “
آنچه جالب است این است که پردازش ابری و شبکه های اجتماعی آنلاین در حال حاضر به عنوان ابزارهای مفید برای کمک به فعالیت های مدیریت دانش سازمان و پرداختن به مسائل سنتی که اغلب چنین فعالیتهایی را در گذشته دشوار میکرد، ظهور کرده است. تلاش های قبلی سازمان ها در پرداختن به مسائل مربوط به KM اغلب توسط موانع فن آوری، سازمانی و مالی و رفتاری مختل میشد. محصولات داخلی سنتی مدیریت محتوا و دسترسی به پایگاه داده اغلب بیش از حد دشوار و پیچیده در استقرار و اداره و بیش از حد انعطاف ناپذیر برای پاسخگویی به نیازهای متنوع شرکت ها وکاربران نهایی و مدیران بود. این چالش های فن آوری به برنامه ریزی قابل توجه، طراحی، پیاده سازی و هزینه های عملیاتی تبدیل شده که موانع مالی بیش از حد بالا را ایجاد کرد و بسیاری از پروژه های مدیریت دانش را از خط تولید خارج کرد. مهمتر از همه، بسیاری از سازمان ها دریافتند که کارمندانشان برای به اشتراک گذاشتن اطلاعاتی که آنها برای محافظت از شغل خود ضروری میپنداشتند آماده نشده اند و یا تمایل ندارند و یا انتقال آن به یک پایگاه داده شرکت را امری بسیار زمانیر تلقی کردهاند. غلبه بر این مشکل رفتاری (یا فرهنگی) اغلب بیش از حد دشوار است. همزمان با کاهش چالش های فنی KM با حذف بسیاری از سیستم مورد نیاز، محاسبات ابری نیز به سازمانها بسته راه حل های مقیاس پذیرتر و امن تر را در قالب منطف و مقرون به صرفه ارائه کرد.
در حالی که محاسبات ابری می تواند از محدودیت های فنی و مالی KMپیشگیری کند، شبکه های اجتماعی آنلاین به عنوان یک ابزار قدرتمند برای پرداختن به مشکلات رفتاری آن در حال ظهور است. تحقیقات نشان می دهد که افراد شاغل با احتمال بیشتری به دنبال توصیه های مربوط به کار کارگران همکار هستند تا به یک سیستم پایگاه دانش. در یک مطالعه انجام شده توسط تام آلن از موسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT)، مشخص شد که مهندسان و دانشمندان حدود پنج بار با احتمال بیشتری به یک منبع شخصی برای اطلاعات رجوع میکنند نسبت به یک منبع غیرشخصی به عنوان یک پایگاه داده و یا کابینت بایگانی.در یک مطالعه که شامل ۴۰ مدیرمیشد، کراس و همکاران. (۲۰۰۱) از این افراد خواسته شد پروژه اخیری که برای همکارانشان مهم بود را منعکس کنند و بگویند چه زمانی اطلاعات حیاتی برای موفقیت پروژه را بدست می آورند. این مطالعه نشان داد که این مدیران به شدت این اطلاعات را از افراد دیگر به مراتب بیشتر از منابع غیرشخصی مانند آرشیو شخصی کامپیوتر خود، اینترنت و یا پایگاه داده KM سازمان دریافت میکنند.
اودل و هوبرت (۲۰۱۱) استدلال می کنند که ابزارهای شبکه های اجتماعی آنلاین در راستای تجدید حیات مدیریت دانش مشارکت کارکنان در ایجاد دانش را تسهیل کردند، توسط استقراض ایده ها از فیس بوک، سازمان ها به اتصال کارکنان در سراسر مناطق ناهمگون کمک میکنند. و از آنجایی که اکثر کارکنان در حال حاضر با ویژگی های این ابزار آشنا گردیده اند و ارزش آنها، با توجه به نظر این نویسندگان، سازمان ها – و برنامه های- KM از استفاده از این وضعیت بهره مند میشوند.