شیوه های تامین مالی

شیوه های تامین مالی:

 تامین مالی برای اجرای پروژه های سود آور در صحنه رشد شرکت، نقش بسیار مهمی ایفا می کند. توانائی شرکت در مشخص ساختن منابع مالی بالقوه (داخلی و خارجی) برای تهیه سرمایه به منظور سرمایه گذاری ها و تهیه برنامه های مالی مناسب، از عوامل اصلی رشد و پیشرفت شرکت به حساب می آیند.
 مدیریت شرکت در راستای تعیین منابع مالی مناسب باید هزینه منابع متعدد تامین مالی را مشخص و آثاری که این منابع مالی بر بازده و ریسک عملیاتی شرکت دارند تعیین نمایند. مقصود ما از کاربرد واژه مناسب در جمله بالا اجرای برنامه هایی است که بتوان بدان وسیله ثروت سهامداران را به حداکثر رسانید.
آنچه مساله را مشکل تر می سازد وجود انواع و اقسام اوراق بهاداری است که مدیریت شرکت می تواند از آنها استفاده کند. اما متاسفانه هنوز برنامه مالی مشخصی وجود ندارد که بتوان با اجرای آن، ارزش شرکت را به بالاترین حد رسانید.) جهان خانی،‌ ۱۳۷۳ ,‌ص ۲۶).

۱- بر اساس مدت:

الف: تأمین مالی کوتاه مدت(جاری)، به عنوان تعهدات و بدهی هایی که در طول یک سال سر رسید و پرداخت می گردد تعریف می شود. منابع عمده وجوه تأمین مالی کوتاه مدت به ترتیب اهمیت آنها برای شرکتها و موسسات عبارتند از:

  • الف) اعتبارات جاری میان شرکتها و موسسات
  • الف) اخذ وام از بانکها و سایر موسسات اعتباری
  • الف) اوراق تجاری شامل سفته و برات که عموماً به سایر موسسات فروخته می شود.

ب: تأمین مالی بلند مدت، بعنوان تعهدات و منافعی که در طول بیش از یک سال سر رسید و پرداخت می گردد، تألیف می شود.

منابع عمده تأمین مالی بلند مدت عبارتند از:
۱- ب) وامهای بلند مدت
۲- ب) انتشار سهام عادی و سهام ممتاز

۲- بر اساس منبع:

الف: تأمین مالی از منابع داخلی شامل موارد زیر می باشد:
۱ – الف) کاهش دارایی های جاری
۲ – الف) فروش دارایی های ثابت اضافی
۳ الف) ذخایر استهلاک
۴ – الف) اندوخته و سود تقسیم نشده

ب: تامین مالی از منابع خارجی شامل موارد زیر می باشد:
۱- ب) اخذ وام از بانکها و موسسات اعتباری
۲- ب) خرید های نسیه و اقساطی
۳- ب) به تعویق انداختن (افزایش) بدهی ها
۴- ب) صدور و انتشار اوراق قرضه، سهام عادی و سهام ممتاز

روش های متداول برای تأمین مالی
شرکتی که می خواهد در پروژه های جدید سرمایه گذاری کند، باید منبع تأمین مالی را از قبل پیش بینی نماید. با توجه به اینکه تأمین مالی از روشهای گوناگون آثار متفاوتی را در سود هر سهم شرکت خواهد داشت، بطور کلی چهار روش برای تأمین مالی متداول است:(جان جی ,‌ ۱۳۷۴ ,‌ص ۱۰۰)

۱- منابع داخلی
اگر شرکت نقدینگی کافی داشته باشد می تواند جهت سرمایه گذاری جدید مورد استفاده قرار دهد که موجب افزایش عایدی هر سهم خواهد شد. زیرا وجوه داخلی هیچ گونه هزینه سرمایه گذاری برای شرکت نخواهد داشت

۲- وام (استقراض)
اگر سازمانی وجوهی را که برای سرمایه گذاری نیاز دارد قرض بگیرد در این صورت بهره ای را باید پرداخت کند که در صورت زیان نشان داده خواهد شد و بر EPS  تاثیر خواهد گذاشت. اگر سود حاصل از فعالیت پروژه جدید بیشتر از مبلغ هزینه سرمایه گذاری جدید باشد، عایدی هر سهم افزایش خواهد یافت.

۳- انتشار سهام ممتاز
اگر این روش برای تأمین مالی سرمایه گذاری جدید استفاده شود، سود هر سهم پرداختی به سهامداران ممتاز بر عایدی هر سهم تاثیر خواهد گذاشت. بطوریکه اگر نرخ مالیات ۲۸ درصد باشد و بخواهیم عایدی هر سهم شرکت افزایش یابد، شرکت باید در مقابل هر یک درصد سود سهام ممتاز، معادل ۳۹/۱ درصد درآمد داشته باشد. اگر درآمد شرکت کمتر از ۳۹/۱  درصد باشد، عایدی هر سهم کاهش خواهد یافت زیرا اگر شرکت ۳۹/۱ دلار درآمد کسب کند، معادل ۳۹% = ۲۸% × ۳۹/۱ 

مالیات باید بپردازد، که یک دلار باقیمانده برای تقسیم سود سهامداران ممتاز است. اگر شرکت کمتر از ۳۹/۱ درصد درآمد داشته باشد عایدی هر سهم کاهش می یابد، زیرا شرکت باید قبل از پرداخت سود به سهامداران ممتاز مالیات پرداخت کند.

۴- انتشار سهام عادی
این روش هزینه اضافی برای سرمایه گذاری در پروژه جدید را ندارد. اما درآمد خالص به مقدار سهام بیشتری نسبت به قبل تقسیم می شود. اگر سود حاصل از پروژه جدید با توجه به لفزایش تعداد سهام، کمتر از سود حالت قبل باشد، عایدی هر سهم کاهش خواهد یافت مه بر خلاف انتظار سهامداران است. اگر سود حاصل از پروژه جدید با توجه به افزایش تعداد سهام بیشتر از سود سرمایه گذاری قبل باشد عایدی هر سهم افزایش خواهد یافت.

استقراض و انتشار سهام ممتاز یا سهام عادی دارای یک ویژگی مشترک هستند،یعنی منابع تأمین‌مالی خارج‌ازواحد انتفاعی و عملیات‌آن قرار دارند،در حالتی‌که سود انباشته یک منبع‌داخلی‌تأمین‌مالی است.

تحقیقات انجام شده در مورد روشهای تأمین مالی واحدهای بزرگ انتفاعی در کشورهای صنعتی نشان میدهد که در درجه اول، منبع اصلی تأمین وجود سود انباشته و در درجه دوم استقراض منبع عمده وجوه مورد نیاز واحد های انتفاعی محسوب می شود.

تامین مالی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت

صاحب نظران از یک دیدگاه روشهای تأمین مالی را به روشهای تأمین مالی کوتاه مدت،

 میان مدت و بلند مدت تقسیم می کنند. در جدول شماره ۱ روشهای تأمین مالی کوتاه مدت و در جدول شماره (۲) روشهای تأمین مالی میان مدت و بلند مدت ارائه شده است.

وام های بلند مدت

معمولا شرکت ها برای دوره های میان مدت از طریق وامها تامین مالی می کنند و این بدان معنی است که مدت این نوع وامها میان یک و حداکثر ده سال است. مدت برخی از قراردادهای اجاره تقریبا به بیست سال میرسد. از اینرو می توان گفت که برای دوره های میان مدت و بلند مدت از وام و قرارداد های اجاره بعنوان وسیله ای برای تامین مالی استفاده می کنند.

ویژگی های وام های بلند مدت

 قراردادهای وام های میان مدت مستقیما میان وام دهنده و وام گیرنده بسته می شود و در نتیجه مواد قراردادهای مختلف متفاوت خواهد بود. از آنجا که معمولا شرکتی که به پول نیاز دارد مستقیما به بانک و موسسه وام دهنده مراجعه می کند و سعی می کند با آن سازمان به تفاهم برسد، در مورد تعیین شرایط و مواد قراردادها وامها با سازمانهای نظارت کننده و دولتی (مثل کمسیون بورس اوراق بهادار) هیچ دخالت نمی کنند. وامهای میان مدت، از لحاظ نوع موسسات وام دهنده، جدول باز پرداخت وام، نرخ بهره، نوع وثیقه و سایر شرایط قراردادی دارای ویژگیهای مشترکی هستند.

مزایای وام های بلند مدت

  • از آنجا که بهره وامهای میان مدت تقریبا ثابت است اگر سود حاصل از این وامها از هزینه بهره بیشتر شود شرکت وام گیرنده سود زیادی از محل این وامها خواهد برد.
  • معمولا شرکت وام گیرنده می تواند در مورد شرایط مربوط به وام، با بانک یا موسسه وام دهنده مذاکره کند ؛ لذا می تواند میزان شرایط بازپرداخت را با وضع مالی خود منطبق کند.
  • شرکتهایی که به دلیل بهبود در وضع مالی خود واجد شرایط انتشار اوراق تجاری شــده اند می توانند با مذاکره با بانک بدون دادن وثیقه وام بلند مدت با نرخ پایین بگیرند.

معایب وام های بلند مدت

  • اهرم مالی حاصل از وامهای میان مدت به لحاظ اینکه میزان بهره نسبتا ثابت است سبب می شود که سود شرکت کاهش یابد. البته اگر آن شرکت نتواندسود خود را به حدی برساند که هزینه بهره وام میان مدت را بپوشاند.
  • شرایط منفی گنجانده شده در قرارداد این نوع وام از قدرت مانور و سرمایه گذاری در پروژه های تامین مالی شرکت می کاهد.
  • در مواردی که شرکتها اقلامی از دارایی خود را به عنوان وثیقه گذاشتند بدون رضایت طلبکار نمی توانند دوباره آن را به عنوان وثیقه قرار دهند.
  • پرداخت اقساط سالانه ممکن است فشار زیادی بر نقدینگی شرکت وارد آورد زیراشرکت باید در هر قسط مبلغ نسبتا زیادی بابت اصل وفرع وام بپردازد.

سهام ممتاز:

سهام ممتاز نوعی از سهام است که دارنده آن نسبت به در آمدها و دارائی های شرکت حق یا ادعای محدود و معیین دارد. از چهار منبع مالی بلند مدت که شرکت می تواند از آن استفاده کند (اوراق قرضه، سهام ممتاز، سهام عادی، سود انباشته) سهام ممتاز کمتر به عنوان یک منبع مالی مورد استفاده شرکتها قرار می گیرد. در مواقعی که دو شرکت در هم ادغام می شود و این کار با مبادله اوراق بهادار صورت می گیرد (و نه در مقابل وجه نقد) سهام ممتاز به عنوان یکی از ابزار های تأمین مالی نقش مهمی ایفا می کند.

  ویژگی های سهام ممتاز:

سهام ممتاز را اوراق بهادار دو رگه می نامند، زیرا هم ویژگیهای اوراق قرضه و هم خصوصی سهام عادی را دارد این ویژگیها عبارتند:

 ۱- حق مشارکت در در آمدهای و دارائی های شرکت

سهام ممتاز دارای حق تقدم نسبت به سهام عادی می باشند. یعنی دارندگان آنها در مطالبه درآمدها و دارائی های شرکت در اولویت قرار می گیرند. شرکت بایستی قبل از تقسیم سود بین سهامداران عادی ابتدا سود سهام ممتاز را بپردازد. همچنین هنگام تصفیه شرکت صاحبان ممتاز در دریافت  دارائی ها (پس از پرداخت حقوق طلبکاران) در اولویت قرار می گیرند. بنابراین از نظر ریسک، ریسک  سهام ممتاز کمتر از ریسک سهام عادی است و چون ریسک کمتری را می پذیرد بازده کمتری نیز انتظار دارند.

۲- ثابت بودن نرخ سود:

نرخ سود تقسیمی ممتاز ثابت است و سود آن یک هزینه قابل قبول مالیاتی نیست. سود سهام ممتاز به عنوان درصدی از ارزش  سهام بیان می شود. میزان سود سهام ممتاز برابر است با:

        نرخ سود * ارزش اسمی = سود سهام ممتاز

۳- سود جمع شونده:

خاصیت جمع شوندگی به این معنی است که اگر شرکت در سالهای قبل سود سهام  ممتاز را پرداخت نکرده باشد. بایستی در صورت کسب سود، قبل از پرداخت هر گونه سود به سهامداران عادی، سودهای انباشته سهامداران ممتاز را بپردازد. این یک نوع حمایت از دارندگان سهام ممتاز است. عموما روی سودهای معوق سهام ممتاز سودی تعلق نمی گیرد.

۴- مشارکت در سود:

در بعضی از سهام ممتاز  شرط می شود که سهامداران ممتاز در سودهای اضافی شرکت با سهامداران عادی شریک شوند. به این ترتیب که ابتدا سود سهام ممتاز پرداخت می شود و سپس سود سهام عادی پرداخت می شود و چنانچه سودی باقی بماند با نسبتی مشخص بین دو گروه تقسیم می شود.

۵- حق رأی:

سهامداران ممتاز معمولا دارای حق رأی نیستند اما گاهی در شرایط خاص به آنها حق رأی داده می شود. مثلا اگر شرکت قادر به پرداخت سود سهام ممتاز برای یک یا چند سال نباشد به دارندگان این سهام حق رأی برای انتخاب یک یا جند نفر از اعضای هیئت مدیره داده می شود.

۶- قابلیت تبدیل:

سهام ممتاز ممکن است قابل تبدیل یا غیر قابل تبدیل باشند. سهام ممتاز تبدیلی سهامی هستند که دارندگان آن می توانند قسمتی یا کل سهام را در یک دوره زمانی خاص با یک قیمت مشخص تبدیل به سهام عادی نمایند.

انتشار سهام ممتاز به عنوان یکی از ابزارهای تأمین مالی:

همانطوری که گفته شد سهام ممتاز را اوراق بهادرار دورگه می نامند.؛ زیرا دارای هر دو ویژگی سهام عادی و اوراق قرضه است. از دیدگاه مدیران مالی، سهام ممتاز جانشین مناسبی برای اوراق قرضه است و در هر زمان که انتشار اوراق قرضه مطلوب نباشد، شرکتها دست به انتشار سهام ممتاز می زنند. به طور قطع نمی توان گفت که آیا سرمایه گذاران، اصولا سهام ممتاز را نوعی بدهی تلقی می کنند یا ان را در زمره سرمایه شرکت قرار  می دهند.

مزایای انتشار سهام ممتاز:

تأمین مالی از طریق انتشار سهام ممتاز دارای مزایای زیر است:

۱- اگر شرکت بتواند نرخ بازدهی خود را به رقمی بیش از هزینه خاص سهام ممتاز برساند استفاده از سهام ممتاز باعث افزایش سود هر سهم خواهد شد. بنابراین، شرکتهایی که قصد دارند از طریق افزایش اهرم مالی نرخ بازدهی سهامداران عادی خود را افزایش دهند سهام ممتاز وسیله خوبی برای شرکتهایی می تواند باشد که نمی توانند یا نمی خواهند وام بیشتری بگیرند. در شرایط تورمی نیز انتشار سهام ممتاز به نفع شرکت است زیرا میزان سود آن رقم ثابتی است که از محل سودهای آتی به راحتی قابل پرداخت است.

۲- هزینه خاص سرمایه متعلق به سهام ممتاز از هزینه خاص سهام عادی کمتر است و این بدان علت است که دارندگان سهام ممتاز از نظر دریافت سود و اصل مبلغ سرمایه گذاری شده (در صورت انحلا ل شرکت) بر صاحبان سهام عادی حق تقدم دارند.

۳- اگر چه سهام ممتاز بخشی از « حقوق صاحبان سهام »  تلقی می شود، تعداد کسانی که در این نوع سهام حق رأی دارند محدودند، بنابراین تا زمانی که شرکت سود را به موقع پرداخت می کند، صاحبان سهام ممتاز حق دخالت در امور مربوط به شرکت را نخواهند داشت.

۴- سهام ممتاز بدون سر رسید هستند ولی در مواردی با توجه به نوع قراداد، شرکت میتواند آنها را بازخرید کند. اگر چنین شرطی قید نگردد این سهام بازخرید نخواهند داشت ولی اگر شرط مربوط به حق باز خرید تعیین و مورد تصویب طرفین قرار گیرد. این نوع سهام قابل باز خرید یا قابل تبدیل می گردد، این امر باعث می شود که سرمایه گذاران این نوع سهام را به سهام عادی ترجیح بدهند. شرکتها می توانند با انتشار سهام ممتاز قابل تبدیل هزینه سرمایه این نوع سهام را کاهش دهند.

۵- شرکتها نسبت به پرداخت سود سهام ممتاز الزام قانونی ندارند و این معنی است که اگر شرکتی پرداخت سود سهام ممتاز را به تأخیر بیندازید مجبور نخواهد  شد که اعلام ورشکستگی یا تحت پیگرد قانونی قرار بگیرد. در مواردی که شرکت از نظر  قدرت نقدینگی با مسائل و مشکلاتی مواجه شود می تواند پرداخت سود این سهام را به تأخیر اندازد بدون اینکه با مشکل یا مسئله ای مواجه گردد.

معایب انتشار سهام ممتاز:

۱- اگر شرکتی نتواند به میزانی برابر با هزینه  سرمایه متعلق به سهام ممتاز بازده داشته باشد. سود هر سهم عادی آن کاهش خواهد یافت.

۲-هزینه سرمایه متعلق به سهام ممتاز از هزینه سرمایه اوراق قرضه بیشتر است. زیرا ریسکی که متوجه صاحبان می گردد از ریسک دارندگان اوراق قرضه بیشتر است. همچنین سود سهام ممتاز یک هزینه قابل قبول مالیاتی تلقی نمی گردد.

۳- اگر چه شرکت به پرداخت سود سهام ممتاز هیچ الزام قانونی ندارد، نپرداختن آن بر ثروت صاحبان سهام باعث خواهد شد که ارزش سهام ممتاز و عادی شرکت به شدت کاهش یابد. (البته اگر سرمایه گذاران چنین بپندارند که شرکت نمی تواند در آینده ای نزدیک سودهای انباشته را بپردازد).فراتر اینکه، اگر سود سهام برای مدت مدیدی به تأخیر بیفتد، ممکن است به دارندگان سهام ممتاز چنین حقی داده شود که تعدادی از اعضای هیئت مدیره را انتخاب کنند.

۴- بازخرید سهام ممتاز باعث می شود که شرکت در سالهای بعد با مشکل روبرو شود. حتی اگر شرکت ملزم به بازخرید سهام ممتاز نباشد ممکن است پرداخت منظم سود سالانه برای برخی از شرکتها کار ساده ای نباشد.

۵- گاهی انجام برخی از کارها منوط به تصویب سهامداران ممتاز است. در بسیاری از موارد انتشار سهام  ممتاز اضافی یا اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام ممتاز مستلزم موافقت صاحبان سهام ممتاز شرکت است.

۶- اگر شرایط حاکم بر بازار به گونه ای باشد که سرمایه گذاران، سهام ممتاز را جانشین خوبی برای اوراق قرضه ندانند شرکت می تواند برای تأمین مالی خود از این نوع سهام منتشر کند شاید وضع به گونه ای باشدکه شرکت مجبور گردد مبلغی از پول مورد نیاز خود را از محل سود انباشته یا انتشار سهام عادی تأمین کند و سپس اوراق قرضه یا سهام ممتاز منتشر کند.

سهام عادی:

اگر قرار باشد شرکتی که از منابع خارج از سازمان تأمین مالی کند سهام عادی در درجه دوم اهمیت (درست بعد از اوراق قرضه) قرار خواهد گرفت.

واحدهای انتفاعی می توانند از طریق صدور و فروش سهام عادی به سرمایه گذارانی که قبلا سهامدار بوده و یا با خرید سهام جدید؛ سهامدار  شده اند، وجوه مورد نیاز خود را تأمین کنند. سهام عادی یک نوع دارایی مالی است که نشان دهنده مالکیت در یک شرکت است.

ویژگی های سهام عادی:

ویژگیهای سهام عادی به شرح زیر می باشد: (جهانخانی ,‌۱۳۷۴، ص ۲۱۹)

۱- مالکیت شرکت:

دارندگان هر نوع سهام (عادی و ممتاز) مالک شرکت به حساب می آیند ولی از آنجا که دارندگان سهام ممتاز (در مقایسه با دارندگان سهام عادی) نسبت به دریافت سود و اصل سرمایه شرکت حق تقدم دارند می توان گفت که دارندگان سهام عادی به اصطلاح مالک نهایی هستند. این نوع مالکیت بدان مفهوم است که صاحبان سهام عادی باید پذیرای بیشترین ریسک سرمایه گذاری در شرکت باشند. اگر ریسکهای مالی و تجاری باعث افت شدید سود هر سهم گردند یا اگر شرکت با زیان مواجه شود قیمت بازرار و ارزش ذاتی سهام عادی به شدت کاهش خواهد یافت. اگر شرکت منحل گردد یا کل دارائی های ان به فروش رود پس از تسویه کلیه بدهی ها و باز پرداخت حقوق سهام ممتاز آنچه که باقی می ماند به صاحبان سهام عادی تعلق خواهدگرفت.

۲- مسئولیت محدود:

اگر تمام دارائی های شرکت بر اثر ورشکستگی فروخته شود و پول حاصل  به اندازه ای نباشد که جوابگوی همه طلبکاران شرکت باشد در چنین موقعیتی بستانکاران شرکت نمی توانند صاحبان سهام عادی را تحت پیگرد قانونی قرار دهند.

۳- کنترل شرکت:

یکی از ویژگیهای مهم شرکت سهامی این است که سهام آنها در دست افراد نسبتا زیادی است و هیچ شخص بخصوصی نمی تواند کنترل فردی بر آن اعمال کند در نتیجه امور و فعالیتهای شرکت در دست مدیران است و دامنه اعمال نفوذ صاحبان سهام عادی فقط تا آنجا کشیده می شود که می توانند در مورد مسائل خاصی رأی بدهند.

۴- حق رأی:

دارندگان سهام عادی علاوه بر اینکه حق انتخاب هیئت مدیره شرکت را دارند می توانند با اکثریت آرای خود اقدامات پیشنهادی مدیریت شرکت را تأیید و یا رد کنند. هر سهم یک حق رأی دارد. مثلا پیشنهاد ادغام شرکتی در یک شرکت دیگر با پیشنهاد مربوط به تغییر نمودار سازمانی شرکت با اکثریت آرای صاحبان سهام خرید شرکت صورت می گیرد.

۵- حق تقدم خرید سهام:

اگر شرکتی به سهامداران خود حق تقدم خرید سهام بدهد آنان می توانند درصد مالکیت خود را در شرکت (در صورت انتشار سهام عادی جدید) حفظ کنند. فراتر اینکه سهامداران عادی می توانند به تعداد کافی اوراق بهادارجدید شرکت (از نوع قابل تبدیل به سهام عادی) بخرند و با تبدیل این اوراق بهادار به سهام عادی نسبت مالکیت خود را همچنان حفظ کنند. اگر سهامداران در مجمع عمومی شرکت حق تقدم خرید سهام را از خود سلب کنند، شرکت می تواند سهام عادی جدید را به قیمت عادلانه به عموم مردم  عرضه کند و در این صورت افراد جدیدی  در شرکت سهیم شده، درصد مالکیت سهامداران قبلی در شرکت کاهش می یابد.

۶- حق تقدم دریافت سود سهام:

پس از اینکه یک شرکت مالیات و سود سهام ممتاز خود را پرداخت کرد ؛ می تواند باقی مانده را به عنوان سود سهام به صاحبان سهام عادی بپردازد. مقداری از این سود به حساب سود سنواتی (یا سود انباشته) منتقل می گردد. سود سنواتی یکی از مهمترین منابع تأمین مالی شرکت (برای دوره های بلند مدت) است.

پرداخت سود سهام نوعی توزیع سود خالص میان سهامداران است و از این رو، سود پرداختی هزینه قابل قبول مالیاتی تلقی نمی شود، بنابراین سود سهام پرداختی نمی تواند در آمد مشمول مالیات شرکت را کاهش دهد. امکان دارد که سود سهام تقسیمی یک شرکت نسبت به سال قبل کاهش یا افزایش یابد یا اینکه اصلا پرداخت نگردد. در این صورت سهام عادی به عنوان اوراق بهاداری که دارای بازده ثابت هستند به حساب نمی آیند.

۷- سایر حقوق:

سهامداران عادی حق دارند سهام خود را بفروشند یا آنها را به دیگری انتقال دهند شرکت نمی توانند این حق را از آنها سلب کند یا مانع این نقل و انتقال گردد. از سوی دیگر این نقل و انتقال ها بر موجودیت شرکت هیچ اثر قانونی و حقوقی ندارد.

فراتر اینکه صاحبان سهام عادی حق دارند دفاتر شرکت را مورد بررسی قرار دهند ولی در عمل این حق به شدت محدود می گردد و فقط اطلاعاتی را در بر می گیردکه شرکت در اختیار عموم مردم قرار می دهد.

۸- سر رسید:سهام عادی دارای سر رسید نیستند و قابل بازخرید و قابل تبدیل نیز نمی توانند باشند. اگر شرکت به میل و ارداه خودش منحل گردد مبلغ نسبتا زیادی ممکن است نصیب سهامداران شرکت شود، ولی در مواردی که شرکت ورشکست می شود احتمالا چیزی نصیب صاحبان سهام عادی نمی گردد.

انتشار سهام عادی به عنوان یکی از ابزارهای تأمین مالی:

سهام عادی (از دیدگاه تأمین مالی) دارای نقاط ضعف و قوت بسیار زیادی است. نقاط قوت این سهام، از نظر تأمین مالی به مراتب بیش از نقاط ضعف آنها است. در عین حال ،در همه موارد باید با توجه به شرایط موجود قضاوت کرد.

مزایای انتشار سهام عادی:

۱- سهام عادی هیچگاه به سر رسید نمی رسند. این نوع سهام یکی از منابع دائمی تأمین مالی به حساب می آیند. اگر شرکت بخواهد می تواند تعدادی از سهام عادی خود را بازخرید و آنها را از دور خارج کند (طبق قانون تجارت این عمل مجاز نیست).

۲- از آنجا که سود سهام میزان مشخص و ثابتی نیست، انتشار و فروش سهام جدید باعث خواهد شد که انعطاف پذیری مدیریت شرکت از لحاظ تأمین سرمایه در آینده بیشتر گردد. یکی از استراتژیهای متداول این شرکتها برای تهیه سرمایه به منظور باز پرداخت بدهی های کوتاه مدت خود سهام عادی جدید منتشر می کنند.

استراتژی دیگر آن است که شرکتها از طریق انتشار سهام عادی در صدد بر می آیند که نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام شرکتها را پایین آورند و سپس با استفاده ازمزیت حاصل اقدام به انتشار اوراق قرضه می کنند.

۳-شرکت الزام قانونی به پرداخت سود به سهامداران عادی خود را ندارند،  لذا انتشار سهام عادی ریسک ورشکستگی و ریسکی مالی شرکت را افزایش نمی دهد.

۴- می توان به سرعت و بدون تحمل هزینه زیاد سهام عادی را منتشر کرد و به بازار عرضه کرد. اینکار از طریق اعطای گواهی حق تقدم خرید سهام به سهامداران موجود و استفاده از خدمات موسسات تأمین سرمایه که موظف به خرید سهام عادی که پذیره نویسی نشده اند، صورت می گیرد. اگر قیمت پذیره نویسی کمتر از قیمت جاری بازار سهام باشد، سهامداران از خرید سهام عادی جدید استقبال خواهند کرد.

۵- برای اکثر شرکتها، وضع به گونه ای است که با انتشار و عرضه سهام عادی جدید، در مالکیت و کنترل شرکتها تغییر صورت نمی گیرد. سهامداران کنونی شرکت می توانند با استفاده از حق تقدم خرید، درصد مالکیت خود را حفظ کنند و با مراجعه به بازار سهام عادی بیشتری بخرند.

معایب انتشار سهام عادی:

۱- هزینه خاص سرمایه متعلق به سهام عادی در مقایسه با سایر ابزار تأمین مالی بیشتر است. این بدان معنی است که سهام عادی یک منبع گرانقیمت تأمین مالی است و باعث افزایش هزینه سرمایه شرکت می شود. لذا بهتر است شرکتهایی از این منبع استفاده کنند که دارای فرصتهای سرمایه گذاری بسیار سود آور باشند.

۲- سود سهام عادی پس از کسر مالیات پرداخت می شود، در حالی که بهره اوراق قرضه یک هزینه قابل قبول مالیاتی است. بنابراین پرداخت سود سهام باعث صرفه جویی مالیاتی برای شرکت نمی شود.

۳- شاید شرایط مندرج در اوراق قرضه شرکت به گونه ای باشد که میزان پرداخت سود سهام عادی را محدود کرده باشد. وجود این نوع قید و بندها باعث خواهد شد که انتشار سهام عادی جدید با مشکلاتی مواجه شود. این قید و بندها می توانند دست کم هزینه سرمایه متعلق به سهام عادی را افزایش دهند.

۴- اگر شرکتی که سهامش در دست افراد محدود است (سهامی خاص) بخواهد سهام جدیدی منتشر کند، در مسئله مالکیت و کنترل شرکت مشکلات نسبتا زیادی به وجود خواهد آمد. در چنین شرایطی، سهامداران که تقریبا همه از مدیران شرکت هستند، ممکن است وجوه لازم را جهت مشارکت در افزایش سرمایه نداشته و در این صورت مالکیت آنها در شرکت کاهش خواهد یافت.

۵-انتشار سهام عادی جدید باعث خواهد شد که موقتا سود هر سهم (EPS) کاهش یابد. کاهش سود هر سهم بر قیمت سهام آثار منفی خواهد داشت.

اختیار خرید سهام:

اختیارخرید سهام یک نوع اوراق بهادار است که دارنده آن، حق خرید تعداد معینی از سهام عادی شرکت را به قیمت معینی دارد. کسی که چنین اختیاری را به دست می آورد مجبور به خرید آن سهام نیست. این گواهی امتیاز خرید سهام در بازاز،قابل خرید و فروش است. اگر صاحب این اختیار بخواهد از حق امتیاز خود استفاده کند، باید برگه اختیار را با مقداری کافی پول نقد برای شرکت بفرستد و تقاضای سهام کند. شرکت سهام مورد درخواست را به آدرس وی ارسال می کند.

انتشار گواهی اختیار خرید سهام منبعی اصلی برای تأمین سرمایه شرکت به حساب نمی آید. ولی شرکت می تواند با استفاده از آن اوراق قرضه خود را با اعطای چنین اختیاری به خریداران اوراق قرضه راحت تر به فروش برساند.

ویژگی های اختیار خرید سهام عادی:

اختیار خرید سهام دارای این ویژگی هاست:

۱-غالبا این نوع اختیاربه صورت یک برگه جداگانه به اوراق قرضه الصاق می شود. انتشار برگه خرید به این صورت به اصطلاح وسیله ای برای تسهیل فروش اوراق قرضه می نامند. خریدار اوراق قرضه این برگه ها را جدا می کند.

گاهی برگه های مربوط به اختیار هزینه سهام رابه عنوان حق العمل موسسات تأمین سرمایه می دهند تا چنانچه استقبال خوبی از خرید سهام عادی شد،‌آنها بتوانند سهام بیشتری را از شرکت بگیرند و به فروش برسانند.

فراتر آنکه، یک شرکت جدید التاسیس به وام دهندگان که سرمایه شرکت راتأمین می کنند برگه های اختیار خرید سهام اعطاءمی کند تا آنها هم در موفقیت وسود آوری شرکت سهیم باشند.

۲- تعداد سهامی که می توان با استفاده ازاختیار خرید سهام خریداری کرد در برگه های مربوطه قید می شود.

۳- قیمتی که دارنده اختیار خرید باید برای خرید یک سهم بپردازد، در برگه اختیار خرید سهام قید می شود، این قیمت می تواند در طول عمر اختیار خرید ثابت، یا طبق فرمول خاصی متغیر باشد.

۴- معمولا صاحب اینگونه اختیار در یک دوره مشخص زمانی می تواند از این حق استفاده کند. بدیهی  در پایان دوره این اختیار هیچ ارزشی نخواهد داشت. در برخی موارد مدت زمانی که می توان از این اختیار استفاده کرد نامحدود است.

۵- گواهی اختیار خرید سهام قابل بازخرید نیست. دارنده آنها حق رای(در مجمع عمومی و انتخاب هیئت مدیره) ندارد. هیچگونه سود سهام یا بهره به آنها تعلق نمی گیرد.

انتشار اختیار خرید سهام به عنوان یکی یاز ابزارهای تأمین مالی:

استفاده از گواهی سهام (اختیار خرید سهام) به منظور تامین بلند مدت اثراتی بر ساختار مالی شرکت دارد که با اثرات استفاده از اوراق بهادار تفاوت دارد. اگر شرکتی اوراق قرضه قابل تبدیل انتشار دهد و تبدیل آن را اجباری کند، بدهی به وسیله حقوق صاحبان سهام جایگزین می شود  در حالی که با انتشار اوراق قرضه به ضمیمه گواهی سهام چنین چیزی مصداق نخواهد داشت. وقتی که گواهی سهام مورد معامله قرار گیرد، اوراق قرضه شرکت کنار گذاشته نمی شود و در عوض دارنده گواهی سهام در مقابل خرید سهام عادی مبلغ بیشتری به شرکت پرداخت می کند. بدین ترتیب بدون اینکه براوراق بهادار با درآمد ثابت تأثیری گذاشته شود گواهی سهام باعث افزایش نقدینگی شرکت می شود. این ویژگی گواهی سهام بر عایدی هر سهم و نیز ساختار سرمایه شرکت اثر می گذارد.(جای جی،‌ ۱۳۷۴،‌ص ۳۹۵)

مزایای اختیار خرید سهام:

شرکتها معمولا برگه های اختیار خرید سهام را به عنوان وسیله ای برای تأمین مالی نمی فروشد، ولی در هر صورت صاحبان این برگه ها از اختیار خود استفاده کرده، سهام جدید می خرند، ‌لذا نوعی تامین مالی انجام می گیرد. مزایای آن به شرح زیر است:

۱- تقاضا برای اوراق قرضه ای که برگه اختیار خرید سهام پیوست آنهاست،افزایش یافته نتیجه اینکه هزینه سرمایه اوراق بهاداری که برگه اختیار خرید پیوست آنهاست کاهش می یابد.

۲- شرکتی که برگه اختیار خرید منتشر کرده است هیچگاه از استفاده این حق مطمئن نیست، لذا اگر این اختیارات استفاده شود سرمایه شرکت افزایش یافته و شرکت به منابع تأمین مالی دائمی دست می یابد.

۳- با استفاده  مردم  از این حق تعداد سهامی که در دست مردم است افزایش یافته و نسبت وام به حقوق صاحبان سهام شرکت کاهش می یابد.

۴- با استفاده از اختیار خرید سهام عادی، سود هر سهم کاش یافته و دست کم به صورت موقت از میزان پرداخت سود سهام نقدی کاسته می شود.

معایب اختیار خرید سهام:

۱- با استفاده از اختیار خرید سهام تعداد آرای سایر سهامداران افزایش یافته و موجب تضعیف موقعیت مدیران و سهامداران عمده می شود.

۲- حق استفاده از برگه اختیار خرید سهام عادی دوره مشخصی دارد. چنانچه در این دوره استفاده نشود ارزشی نخواهد داشت.

۳- باعث کاهش سود هر سهم می شود.

هام عادی (Stocks)

سهام عادی از سوی شرکت‌های سهامی به منظور تأمین سرمایه‌مورد نیاز منتشر میشوند و صاحبان یا خریداران این سهام، صاحبان شرکت بشمار میایند. در حالت عادی و در شرایط نوپابودن شرکت، اکثر سرمایه یک شرکت از طریق سهامداران عادی آن فراهم می‌آید.

  • ویژگیهای عمومی سهام عادی

شرکتهایی که سهام عادی منتشر می‌کنند برای این سهام تاریخ بازخرید سهام تعیین نمی‌کنند و پیشاپیش  معلوم نیست که برای این سهام عادی در چه تاریخی و چه مقدار سود پرداخت خواهد شد به این دلیل و وجود ابهام، سهم سودی که به دارندگان سهام عادی پرداخت میشود بیشتر از سهم سودی که به صاحبان اوراق قرضه پرداخت می‌گردد. به همین ترتیب سهم سود سهام عادی بیش از هزینه بهره‌ای است که به وامها پرداخت میشد ونیز از سهم سودی است که به دارندگان سهام ممتاز پرداخت می‌گردد.

برای دارندگان سهام عادی هیچ تعهدی در خصوص پرداخت سود وجود ندارد به این دلیل میزان ریسک آنها بیشتر است و همین زیادی ریسک، انتظارات دارندگان آنها را از نظر دریافت سود بیشتر می‌کند و اگر در مقابل ریسک موجود نرخ سودآوری سهام عادی کمتر باشد امکان فروش سهام عادی از بین می‌رود.

در شرایط تورمی معمولاً قیمت بازار سهام عادی افزایش می‌یابد و این موضوع باعث محفوظ ماندن صاحبان سهام عادی از ضررهای احتمالی تورم می‌گردد و در نتیجه در شرایط تورمی سرمایه‌گذاری برروی سهام عادی به عنوان یک راه‌حل جلوه‌گر خواهد شد.

سهام عادی دارای مبلغ اسمی معینی هستند و با همین مبلغ اسمی در دفاتر و صورتهای مالی رکت مربوطه نشان داده‌میشود. میزان سودی که به هر یک از صاحبان شرکت تعلق میگیرد و نیز حق رأی آنان با توجه یه همین ارزش اسمی سهام عادی تعیین می‌گردد.

ارزش بازار سهام عادی یک شرکت بر اثر نتایج فعالیت آن شرکت ممکن است بالاتر از ارزش اسمی ویا کمتر از آن باشد. سهم سودی که شرکت بر اساس اسمی سهام عادی به دارندگان آنها پرداخت می‌کند در عمل ممکن است نسبت به قیمت‌های جاری بازار در سطح پائین‌یا بالاتری قرار گیرد و ارزش واقعی سهم سود پرداختی به سهام عادی به نسبت قیمت‌های بازار و ارزش پول، قابل توجه و یا کم باشد.

  • نقاط قوت و ضعف سهام عادی از دیدگاه شرکت‌ها

شرکتهایی که به انتشار سهام عادی اقدام می‌کنند برای آنها نقاط قوتی را  قائل هستند که در اینجا به آنها اشاره می‌نمائیم:

  • تأمین سرمایه مورد نیاز از راه انتشار سهام عادی برای مدیریات شرکت راحت‌تر است زیرا پرداخت سود سهام از قبل و برای تاریخ‌های معین تضمین نشده‌است به این جهت پرداخت‌های مربوط به سود سهام عادی در میان پرداختهای اجباری و قانونی شرکت قرار ندارد. اگر شرکت نتواند در بعضی دوره‌ها سود کافی تحصیل کند و از پرداخت سهم سود به دارندگان سهام عادی امتناع ورزد این اقدام از نظر قانونی و حقوقی مشکلی در پی ندارد. در کنار این امتیازات، امتیاز دیگری هم برای سهام عادی از دیدگاه شرکت وجود دارد و آن اینکه شرکت بازخرید سهام عادی را در سررسید میعنی تعهد نمی‌کند.
  • در ابتدای تأسیس شرکتها و نیز دردوره‌هایی که نسبت بدهی به سرمایه‌شرکت رو به فزونی میگذارد انتشار سهام عادی و تأمین سرمایه‌مورد نیاز راحت‌تر از وام گرفتن مختلف و بانکهاست.

در مقابل امتیازاتی که برای سهام عادی از دیدگاه شرکتها وجود دارد، برای این دسته از سهام نقاط ضعفی هم وجود دارد که می‌توانیم به تشریح آنها بپردازیم:

نقاط ضعف سهام عادی از دیدگاه شرکت‌ها

  • سهام عادی نسبت به ساز آلترناتیوهای تأمین سرمایه برای شرکت هزینه بالاتری دارد.
  • بهره وامهای دریافتی به عنوان هزینه تلقی شده و مبلغ معروض مالیات شرکت را کاهش میدهد ولی سهم سود سهامداران عادی از سود حاصله برای شرکت پرداخت می‌گردد با توجه به این واقعیت می‌توان گفت که هزینه سهام عادی بیش از هزینه وام‌های دریافتی است.
  • در صورتیکه مدیریت شرکت بخواهد برای تأمین سرمایه‌بیشتر به انتشار مجدد سهام عادی بپردازد وبرای پرجاذبه نمودن خرید سهام جدید قیمت آناه را زیر قیمت بازار اعلام نماید در اینصورت سهامداران پیشین دچار ضرر و کاهش درآمد خواهند شد زیرا قیمت سهام عادی پیشین می‌تواند کاهش پیدا کند و سودهای آتی شرکت بین دو گروه پیشین و جدید از سهامداران توزیع می‌گردد، برای جلوگیری از این وضعیت ناخواسته برای سهامداران قبلی، به آنها این امتیاز داده‌میشود که نسبت به خرید سهام عادی جدید حق خرید اولیه داشته‌باشند به این ترتیب سهامداران پیشین در صورت تمابل خواهند توانست از طریق سهام عادی جدید درصد اشتراک خود را در شرکت محفوظ نگهدارند.

۲– سودهای توزیع‌نشده شرکت

 شرکتهای مختلف بدلایل گوناگون می‌توانند بخشی از سود خود و یا تمامی آنرا بدون آنکه بین سهامداران تقسیم کنند به استفاده‌هایی برسانند مثلاً:

  • برای خرید تجهیزات جدید از سود تقسیم نشده می‌توانند استفاده کنند.
  • برای تعویض ماشین‌آلات فرسوده با جدید از سودهای تقسیم‌نشده بهره‌برداری کنند.
  • به منظور پرداخت دیون خود می‌توانند از سود تقسیم نشده کمک بگیرند.
  • برای ارتقاء سطح تکنولوژی تولید خود می‌توانند از سود تقسیم نشده سرمایه‌گذاری جدید انجام دهند.

زمانیکه سود تقسیم نشده به عنوان یک منبع مالی مورد استفاده قرار میگیرد می‌گوئیم تأمین مالی از درون شرکت صورت گرفته و یا خود تأمین مالی (autofinancement) انجام شده است. میزان استفاده از این آلترناتیو اولاً به سودآور بودن شرکت بستگی دارد که شرایط اولیه است ودر ثانی میزان سودی که شرکت در یک دوره معین بدست آورده عامل مهم دیگری در زمینه استفاده از تآمین مالی داخل شرکت است. نحوه استفاده از سود توزیع نشده در داخل شرکت از طریق مقایسه زمینه‌های کاربردی آن انجام میشود. بعبارت دیگر مدیریت شرکت سودهای توزیع‌نشده را در زمینه‌هایی مورد استفاده قرار میدهد که منافع بیشتری برای شرکت فراهم کنند مثلاً پرداخت دیون شرکت بوسیله سودهای تقسیم نشده و یا خرید دارائیهای جدید بوسیله این سودها از طریق نتایج حاصله برای شرکت بررسی می‌گردد. در صورتیکه سودتقسیم‌نشده صرف پرداخت دیون شرکت گردد سبب کاهش هزینه‌های بهره‌شرکت خواهد شد و در صورتیکه صرف خرید ماشین آلات و دارائیهای جدید گردد باعث افزایش درآمدهای شرکت خواهد مقایسه این دو وضعیت از طریق مقابله ورود و خروج سالیانه پولهای صرف شده در یک زمینه قابل بررسی و برآورد است مگرآنکه اختصاص سود تقسیم نشده در یک زمینه معین الزام قانونی داشته‌باشد.

از نظر تئوریک هدف از باقی گذاشتن سود در داخل شرکت کاهش نسبت بدهی به سرمایه است تا آنکه شرکت در وضعیت بهتری قرار گیرد و نسبت یاد شده تا حدالمقدور کاهش یافته و امکان گرفتن وام جدید فراهم آید و یا آنکه شرکت از نظر پرداخت دیون خود در موقعیت بهتری واقع شود. رویه متعارف در بازار مالی نپرداختن وام از سوی بانکها و مؤسسات مالی به شرکتهایی است که نسبت بدهی به سرمایه آنها در سطح بالائی قرار گرفته‌است. چنانچه در شرایط وایژه‌ای به شرکتهای دارای این ویژگی، یعنی دارا بودن نسبت بدهی به سرمایه با بهره وامی هم داده‌شود بهره این وام نسبت به بهره جاری در بازار زیادتر خواهد بود چونکه ریسک عدم پرداخت وام از سوی شرکت زیادتر است. بطور کلی در آندسته از شرکتهای تولیدی که فعالیت آنان در حال گسترش است، باقی گذاشتن سود در درون شرکت و تقسیم نشدن آن بین سهامداران یا شرکاء در وضعیت‌های زیر مورد استقبال قرار میگیرد:

  • در شرایطی که انتشار سهام جدید میسر نباشد و یا اوراق قرضه بدللایل کوناگون نتوانند منتشر شوند ویا آنکه سهامداران موجود با انتشار سهام جدید و یا اوراق قرضه موافقت ننمایند در اینصورت باقی گذاشتن سود در شرکت به عنوان یک راه‌حل منطقی پذیرفته میشود.
  • در بعضی موارد سودآوری سرمایه شرکت درحدبالا و مطلوبی قرار دارد به عبارت دیگر بهره‌وری سرمایه‌ شرکت بسیار مطلوب است بنابراین باقی گذاشتن سود در شرکت و تأمین توسعه فعالیت از طریق سود تقسیم نشده کاملاً سودآور و مورد ترجیح است در این حالت معمولاً سود حاصله هم دارای حجم قابل توجیهی است و می‌تواند در توسعه فعالیت شرکت نقش مهمی ایفا نماید.
  • گاهی سهامداران شرکت علاقه ندارند که سهامداران جدید به شرکت اضافه شوند و کنترل آنها برروی  شرکت محدود نمایند و یا حق رأی آنها را تقلیل دهند در اینصورت باقی گذاشتن سود در شرکت یک راه‌حل مطلوب بشمار خواهد آمد.
  • بر اثر وجود شرایط رکورد اقتصادی گاهش قیمت بازار سهام شرکتها بطور موقت کاهش می‌یابد و انتظار شرکت آن است که در دوره‌های آینده قیمت سهام شرکت دوباره افزایش پیدا خواهد کرد. در دوره‌هایی که قیمت بازار سهام یک شرکت ماهش می‌یابد هزینه آن سهام برای صاحبان سهام زیادتر می شود و اگر سهام جدید انتشار یابد میزان هزینه سهام قبلی گسترده‌تر وبیشتر خواهد شد برای جلوگیری از این عارضه، سود شرکت می‌تواند بین سهامداران تقسیم نگردد و به عنوان یک منبع مالی مورد استفاده قرار گیرد.
  • در صورتیکه سود حاصله در یک دوره بین سهامداران و یا شرکاء شرکت توزیع شود طبق قانون کار باید هر سهم از سود متعلق به خود مالیات پرداخت کند این مالیات که از صاحبان سهام گرفته‌میشود در بعضی کشورها و یا در بعضی شرایط اقتصادی زیاد است بطوریکه سهامداران تمایل ندارند مالیات زیادی پرداخت کنند ولی در مقابل اگر این سود در شرکت باق‌بماند درآمدهای آن برای سهامداران منافع مهمی را ایجاد می‌کند که یکی از این منافع درآمد مطلوب است و دیگری نرخ مالیات کمتری است که به عواید این درآمد مطلوب نسبت به سهم سودها تعلق می‌گیرد.

 

294 بازدید