ابعاد بوروکراتیک

ابعاد بوروکراتیک

ماکس وبر در کتاب اثرگذار خود درباره بوروکراسی، سازمان بوروکراتیک را از دیدگاه ابعادی توصیف کرده است.[۱]یعنی او مجموعه ای از صفات سازمانی را فهرست می‌کند که در صورت وجود، شکل بوروکراتیک سازمان را ایجاد می‌کنند. این ابعاد از جمله تقسیم کار، سلسله مراتب اختیار، قوانین گسترده، جداسازی مدیریت از مالکیت و استخدام و ترفیع بر اساس قابلیت فنی به عنوان مبنایی برای توصیف بعدی ساختار بوروکراتیک عمل کرده‌اند.[۲]

کارل جی فردریش که کتاب وبر را تفسیر می‌کندشش مورد از ویژگی‌های وبر را وارد فرمول خود می‌کند.[۳]هرچندزمینه تألیف مایکلز متفاوت است اما او نیز از روش ابعادی استفاده می‌کند.[۴]جامعه‌شناسان معاصر یا به طور مستقیم به فرمول‌های وبری در بحث‌های خود متکی بوده‌اند[۵] یا بر اساس مدل وبری از ابعاد گزینش شده استفاده کرده‌اند.[۶]

آن دانشجویانی که از این مدل نظری به عنوان مبنای پژوهش‌های تجربی یا توسعه نظری استفاده کرده‌اند معمولاً فرض کرده‌اند که این ابعاد در حالت اول وجود دارد یا در حالات بعدی در سازمان‌های مورد مطالعه یا بررسی وجود خواهد داشت.

این فرض، دلیل نگرانی گولدنر بود که در بالا به آن اشاره شد. او در کتابی دیگر به طور مشخص‌تر، بیشتر کاربردهای کنونی مدل بوروکراتیک را زیر سوال می‌برد:

در مقابل، این یک نمونه ایده آل است که در آن اهداف خاص ساختارهای واقعی با تأکید نشان داده می‌شود. همه ارتباطات رسمی، تمام مشخصات موجود در بوروکراسی نمونه ایده آل را ندارند. می‌توان از نمونه ایده آل به عنوان معیاری استفاده کرد که به ما امکان می‌دهد تا مشخص کنیم سازمان در کدام جنبه خاص بوروکراتیزه شده است. می‌توان ازبوروکراسی نمونه ایده آل بهشکلیک خط کش ۳۰ سانتی استفاده کرد. برای مثال ما انتظار نداریم که تمام اشیای اندازه گیری شده با خط کش دقیقاً ۳۰ سانتی متر باشد- برخی بیشتر و برخی از کمتر از این مقدار خواهد بود.[۷]

به عبارت دیگر، گولدنر و پس از آن اودی، نشان می‌دهند که بوروکراسی، شرایطی است که در طول یک طیف قرار دارد نه شرایطی که یا وجود دارد یا وجود ندارد. این نکته را می‌توان گسترش داد و بیان کرد که بوروکراسی، شکلی از سازمان است که در طول چند طیف یا بعد وجود دارد.

در ارتباط با چندبعدی بودن بوروکراسی، یافته های اودی حائز اهمیت هستند. اودی در مطالعه خود بر روی سازمان‌های رسمی در جوامع غیر صنعتی از ۷ مشخصه بوروکراسی استفاده کرد. این مشخصه‌هاکه به عناصر «بوروکراتیک» و «عقلانی» تقسیم شدند به عنوان ابعاد نیز در نظر گرفته شدند.[۸] او با استفاده از دسته بندی وجود- عدم وجود برای هر مشخصه، میان ارتباطات الگوی وجود- عدم وجود مربوط به این هفت بعد تفاوت هایی را مشاهده کرد. این مشخصه‌ها در هیچ یک از سازمان‌ها کاملاً موجود یا ناموجود نبود. بلکه برخی از سازمان‌ها دارایترکیب خاصی از وجود- عدم وجود مشخصات بودند، در حالی که سایر سازمان‌هاشکل دیگری داشتند. این یافته‌ها این ادعا را که بهترین روش برای مواجهه با مدل بوروکراتیک، دیدگاه ابعادی است تأیید می‌کند.

به منظور بررسی بیشتر چندبعدی بودن باید حدود ابعاد خاص تعیین شود.ابعاد اشاره شده در جدول ۱ حاصل مرور بر منابع مرتبط است. نویسنده ای که به هر یک از ابعاد اشاره کرده نیز فهرست شده است.

شش بعد بر اساس تعداد ارجاع و اهمیت نظری برای استفاده در این مطالعه انتخاب شدند. این ابعاد عبارتند از:

  1. تقسیم کار بر اساس تخصص کاری
  2. سلسله مراتب اختیار کاملاً تعریف شده
  3. سیستم قوانین که حقوق و وظایف متصدیان شغل را پوشش می‌دهد
  4. سیستم رویه‌ها برای رسیدگی به شرایط کاری
  5. غیر شخصی بودن روابط بین فردی
  6. ترفیع و گزینش برای استخدام بر اساس قابلیت فنی

در بوروکراسی نمونه ایده آل، تمام این ابعاد به میزان زیادی وجود دارند در حالی که در سازمان‌های بوروکراتیزه نشده یا ساده در بهترین حالت، میزان کمی از تمام این ابعاد وجود دارد. به بیان صریح‌تر، یک سازمان بسیار بوروکراتیک این گونه توصیف می‌شود: تقسیم کار پیچیده؛ ساختار سلسله مراتبی چندسطحی کاملاً رعایت شده؛ قوانین گسترده کنترل کننده رفتار کاری؛ رویه های کاری توسعه یافته و سیستماتیک؛ رفتار بین فردی بین اعضای سازمان و با افراد بیرون از سازمان که با هنجارهایی کنترل می‌شود که به جای مبنای فردی بر اهمیت مبنای موقعیتی برای تعامل تأکید می‌کنند؛ و اهمیت عملکرد موفقیت آمیز در مقابل مشوق، به عنوان مبنایی برای اقدامات استخدام و ترفیع. سازمان غیر بوروکراتیک با یک سلسل

ه مراتب مسطح و غالباً نادیده گرفته شده، تقسیم کار ساده تر و الی آخر توصیف می‌شود.

 

403 بازدید