مدل کارت امتیازی متوازن
سیستم مدیریت عملکرد یکپارچه
با آشکار شدن نیاز به یک سیستم مدیریت عملکرد یکپارچه که هردو شاخص های عملکرد سنتی/ کمی و انتزاعی / کیفی را پوشش دهد، رابرت کاپلان و دیوید نورتون (۱۹۹۲) در اوائل دهه نود یک ابزار اندازه گیری عملکرد را بنام کارت امتیازی متوازن BSC معرفی نمودند و نیز کتاب سال ۱۹۹۶ کاپلان و نورتون به نام کارت امتیازی متوازن، جایزه انجمن حسابداری آمریکا را بعنوان بهترین مشارکت تئوریک سال ۱۹۹۷، دریافت نمود و امروزه بعنوان معروف ترین چارچوب مدیریت عملکرد شناخته شده است.
این الگو از چارچوبی پیروی می کند که در اولین گام آن می بایست دیدگاه آتی سازمان مشخص گردد. سپس در راستای دیدگاه های حاکم بر سازمان اهداف استراتژیک تدوین می یابند. با عنایت به دیدگاه آتی و اهداف استراتژیک سازمان، عوامل کلیدی موفقیت مشخص و رابطه علت و معلولی بین این عوامل مشخص میگردد. درهمین راستا معیارهای استراتژیک تبیین و درنهایت برنامه اقدام تدوین می گردد.
کارت امتیاز متوازن
کارت امتیاز متوازن بیانگر ماموریت، ارزش ها و چشم انداز و استراتژی سازمان بصورت اهداف و مقیاس هایی در چهار دیدگاه مالی، مشتری، فرایندهای داخلی و رشد و یادگیری می باشد (Niven,2003, 110).
سازمان های زیادی در سراسر جهان از کارت امتیاز متوازن جهت اجرای موفقیت آمیز استراتژی های خود استفاده کرده اند، اما قبل از اجرای یک استراتژی و حتی قبل از طراحی آن، سازمان باید ماموریت، ارزشها و چشم انداز خود را تعیین کند.کارت امتیاز متوازن در نهایت سبب تبدیل ماموریت، ارزشها و چشم انداز و استراتژی به اندازه های استاندارد عملکردی می شود که می توان از آنها جهت اندازه گیری موفقیت در نیل به اهداف کلی استفاده کرد (Niven,2003, 101-102).
این مدل ارزیابی و سنجش یکپارچه عملکرد بر اساس شاخصهای استراتژیک، عملیاتی و مالی می باشد.در واقعBSC چارچوبی برای تبدیل چشم انداز شرکت یا سازمان به مجموعه ای از شاخصهای عملکرد در چهار حوزه می باشد (شکل ۱). اصل اساسی در این مدل اینست که نظام سنجش عملکرد می بایستی اطلاعات کافی را برای مدیران جهت پاسخ به سوالات چهارگانه زیر ارائه کند. (Neely ,Gregory &Platts,1995, p96)