روش‌های تصمیم‌گیری مشارکتی

روش‌های تصمیم‌گیری مشارکتی

الف) تکنیک طوفان مغزی
الگوی تراوشات فکری یا طوفان مغزی  که توسط الکس اسبور (۱۹۵۷) ابداع گردید، روشی برای خلاقیت در ارائه راههای مختلف برای حل یک مسأله می باشد. سیمای تکنیک طوفان مغزی، جدایی عقاید از ارزشیابی است(رئوفی،۱۳۸۱). در این تکنیک مسأله ای به یک گروه کوچک ارایه می گردد و از آنان خواسته می شود فی البداهه و به سرعت نسبت به آن واکنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخ ها بر روی تابلویی نوشته می شود به طوری که همه اعضای جلسه می توانند آن ها ببینند. این امر باعث می شود که ذهن اعضا به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقه ای از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. مسأله مهم در این تکنیک این است که زمان جمع آوری ایده ها نباید هیچ یک از آن ها مورد ارزیابی و قضاوت قرار گیرد(الوانی،۱۳۷۹). انتقاد عمده بر این روش این است که در این جلسات ممکن است، ایده های صوری و ظاهری تولید گردد و از سوی دیگر برای حل مسایل پیچیده و یا توسعه راهبرد ها نامناسب است.

ب) تکنیک گروه اسمی
تکنیک گروه اسمی زمانی به کار می رود که تیم یا گروه خیلی بزرگ است و بحث آزاد دشوار است یا زمانی که اتفاق نظر میان اعضای جلسه دشوار است. به اعتقاد ویز(۱۹۹۶) در این تکنیک، اعضا با پیروی از توالی زیر اتفاق نظر حاصل می کنند:
۱- شرکت کنندگان در گروه های ۵ تا ۷  نفری گماشته می شوند و یک مسأله برای آن ها طرح می شود و سپس شرکت کنندگان هر یک مستقلاَ نظر خود را یادداشت می نمایند.
۲- سپس با کمک یک منشی پاسخ هر یک از شرکت کنندگان بدون هیچ قضاوت و انتقادی ثبت می گردد.           
۳- شرکت کنندگان در این مرحله ایده های مطروحه را طبقه بندی می کنند.  
۴- با استفاده از رأی مخفی از شرکت کنندگان خواسته می شود تا چند پاسخ عالی را برگزینند.
۵- پاسخ های مطروحه مجدداَ به بحث گذاشته می شوند تا بهترین آن ها انتخاب گردد(ظهور،۱۳۸۲).

ج) تکنیک دلفی
پژوهشگران کمپانی رند در دهه ۱۹۶۰ روش دلفی را ارائه دادند. در این روش شرکت کنندگان در بحث رو در رو قرار نمی گیرند، بلکه اظهارنظرها به صورت غیر مستقیم و از طریق درخواست و تقاضا بوسیله پست انجام می گیرد. این روش بهترین فن است زمانی که افراد از نظر جغرافیایی متفرق هستند و باید تصمیمی اتخاذ شود و امکان ملاقات مستقیم هم وجود ندارد. یا زمانی که اطلاعات تخصصی مورد نیاز باید از منابع خارج از سازمان کسب گردد. جوول و ریتز  (۱۹۸۱) مراحل روش دلفی به شرح ذیل ارائه می نمایند:
۱- سازمان صاحب نظران داخل و خارج خود را شناسایی می کند و از آن ها تقاضای همکاری مینماید.  
۲- هر یک از اعضای متخصص،  مسأله اصلی را دریافت می دارد.
۳- هر فرد متخصص و کارشناس پیشنهادها و نیز راه حل های مسأله را می نویسد.
۴- پیشنهادهای کارشناسان در یک جا جمع آوری شده، رونویسی و بازنویسی می گردد.
۵- هر یک از افراد  یک رونوشت از کلیه پیشنهادها و راه حل ها را دریافت می دارد.
۶- هر کارشناس و متخصص بازخوردی از نظریه دیگران ارائه می دهد، عقاید جدیدی را بر اساس سایر نظریه ها ابراز می دارد و آن را به بخش مرکزی ارائه می دهد.
۷- سازمان مرحله پنج و شش را مجدداَ تا آن جا که لازم باشد تکرار می کند تا همه  نظریه ها دریافت گردیده یا زمانی که برخی از آراء به تصمیم گیری منتج گردد.
موفقیت روش دلفی بستگی به کارشناسان و متخصصان، مهارت های ارتباطی، وجود انگیزه شرکت کنندگان و نیز مدت زمان سازمان برای تصمیم گیری ،دارد (رئوفی،۱۳۸۱).

 

 

332 بازدید