کار دانش محور
طبق اظهارات برینکلی، فاوث، ماهدون و تئودوروپولو (۲۰۰۹) بارها از عبارات کار دانش محور و دانشوران استفاده شده است اما تعاریف اندکی از آن ارائه شده است. کار دانشمحور معمولاً بر اساس معیارهای فراگیری نظیر عنوان شغلی یا سطح تحصیلات تعریف میشود (برینکلی، فاوث، ماهدون، تئودوروپولو، ۲۰۰۹). برخی از نویسندگان (عمار، ۲۰۰۲) معتقدند که تمام کارهای دانش محور جزء کارهای فکری هستند. بنابراین شغلی که جنبه فکری آن زیاد نیست جزء کارهای دانش محور قرار نمی گیرد. سازمان های دانش محور نباید امکان انجام این مشاغل را فراهم کنند. عمار (۲۰۰۲) معتقد است که در سازمان های دانش محور فقط باید مشاغلی انجام شود که حداقل ۵۰ درصد آنها جنبه فکری (مثل تحلیل، تصمیمگیری و خلاقیت) داشته باشد. در مقابل، این نویسنده معتقد است که سازمان های دانش محور باید از مشاغل دستی سنتی که صرفاً به مهارت های فیزیکی نیاز دارند اجتناب کنند (برینکلی، فاوث، ماهدون، تئوردوپولو، ۲۰۰۹). الی (۲۰۰۲) به عنوان یکی از مخالفان این دیدگاه بیان می کند که این روزها تمام کارها دانش محور هستند زیرا حتی کارهای دستی نیز مستلزم آن است که کارکنان دانش بسیار بیشتری نسبت به گذشته داشته باشند و از آن استفاده کنند (ملادکوا، ۲۰۱۲).
دانش به دلیل بُعد ضمنی آن ماهیتی ناملموس دارد. ماهیت ناملموس دانش ویژگی های خاصی برای کار دانش محور ایجاد میکند. این ویژگی ها مدیریت کار دانش محور و دانشوران را دشوار میسازد. دانش و عناصر غیرملموس مواد اولیه کار دانش محور هستند. بر خلاف کار غیر دانشی، مهم ترین بخش کار دانش محور در ذهن کارکنان رخ می دهد هرچند که نتیجه نهایی ماهیت دستی داشته باشد. کار دانش محور را نمی توان مشاهده و کنترل کرد و ماهیتی غیرخطی دارد. نتایج کار دانش محور می تواند با دیدگاه کوتاه مدت و بلندمدت تفاوت داشته باشد که این موضوع مشکلاتی در زمینه استانداردها، اندازه گیری و ارزیابی به وجود میآورد. کار دانش محور معمولاً مستلزم آن است که کارکنان تحصیلات بسیار بیشتری در یک زمینه خاص داشته باشند. به دلیل ماهیت ناملموس دانش، کار دانش محور به فردی نیاز دارد که بتواند به صورت مستقل کار کند و تصمیم گیری کند. افزایش اهمیت کار دانش محور روابط قدرت در سازمان ها را تغییر داده است. قبلاً مدیران افرادی بودند که دانش بیشتری داشتند، حق تصمیم گیری بیشتری داشتند و حق کنترل زیردستانشان را در اختیار داشتند. وقتی پای کار دانش محور به میان کشیده می شود قدرت از مدیران به زیردستان منتقل می شود. زیردستان دانش بیشتری دارند و معمولاً بسیار بهتر از مدیران خود می دانند که چه کار می کنند (ملادکوا، ۲۰۱۲).