مقاله متنی قابلیت ها به عنوان سنگ بستر راهبرد در صنعت نفت و گاز

قابلیت ها به عنوان سنگ بستر راهبرد در صنعت نفت و گاز

اولین لایه از قابلیت ها که به شرکت کمک میکند تا عملیات هایش را هدایت کند معمولا از آنها به عنوان قابلیت های عملیاتی اشاره و ارجاع میشود که پتانسیل شرکت را جهت اجرای یک فعالیت ” برمبنای ادامه دار و در جریان بودن که از همان تکنیک های مشابه کمتر یا بیشتر با مقیاس مشابه جهت حمایت تولیدات موجود برای همان جمعیت مشتریان استفاده می کند. “، پی ریزی و پشتیبانی میکند.قابلیت های عملیاتی بهترین اقداماتی هستند که در یک یا دو شرکت آغاز میشود و سپس در کل صنعت گسترش می یابد.تاکید بر این امر اهمیت دارد که قابلیتهای عملیاتی میتواند مستلزم یک بعد از ارزشها باشد که مانع نوآوری میشود و فرصت های شرکت جهت حرکت در فراتر از اقدامات معمول خود را محدود میکند.

اقسام قابلیت هایی که احتمال آنها جهت جدا کردن یک شرکت از شرکت های دیگر در یک میدان رقابتی شدید مانند نفت و گاز بیشتر است، یک بسته پیچیده از قابلیت های مکمل هستند که جهت رفع چالش های کلیدی به آنها نیاز میشود ضمن اینکه توسعه و شبیه سازی آنها امری مشکل می باشد. بعلاوه توانایی ایجاد چنین بسته هایی خود یک قابلیت محسوب می شود. “کوگوت و زندر”، “قابلیت های ترکیبی ” را به عنوان توانایی شرکتها جهت تولید برنماه های کاربردی جدید بوسیله دانش موجود تعریف میکند.این قابلیت های درجه بالا به عنوان قابلیت های دینامیک شناخته شده اند.قابلیت های دینامیک (پویا) به عنوان آنچه که یک شرکت را از سایز شرکتها بوسیله حفظ امتیاز رقابتی بر اساس یک ترکیب منحصر به فرد منابع متمایز میکند، تعریف شده است.به عنوان قابلیت های در نظر گرفته، آنها باید هدفمند و قابل تکرار باشند.

قابلیت های پویا بر اساس چارچوب دیدگاه مبتنی بر منابع (RBV) استوار شده اند که مدعی است که امتیاز رقابتی از طریق بسته های متمایز و مشخص منابع بدست آمده است.با این وجود، RBV این را نمیگوید که چالش راهبردی اصلی شرکت، حفظ امتیاز رقابتی در طول زمان بوسیله ی تغییر مداوم قابلیت های خود است.قابلیت های دینامیک، RBV مربوط به شرکت را از طریق یک فرآیند مکررِ یکپارچه سازی منابع به عنوان واکنش به تغییر سریع محیط، که به شرکت کمک میکند تا بطور مداوم بیاموزد و زنجیره ی ارزشی خود را بازسازی کند،  بهبود میبخشد.به موازات ایده قابلیت های دینامیک، “هندرسون و کلارک” مفهوم معماریِ توانایی ها و ظرفیت هایی  که شرکت را قادر میسازد تا توسعه و یکپارچه سازی قطعات را در راههای جدید و انعطاف پذیر (الزاما بدون نیازبه تغییر ماهیت قطعات) انجام دهد، توسعه داده اند. صلاحیت های مربوط به معماری، ساختن آن شوار است. ممکن است بستگی به راه ساخته شدن هسته شایستگی ها،سازگاری آنها دشوار است. و به عنوان یک نتیجه ممکن است پیامدهای مهمی برای مزیت رقابتی داشته باشد.از دیدگاه ما و با توجه به صنعت نفت و گاز، ادغام دیدگاه وابسته به معماری “هندرسون و کلارک” با ایده قابلیت های دینامیک به منظور تاکید بر اهمیت یکپارچه سازی و بازترکیب مفاهیم اصلی و قطعات در یک سطح سیستم، امری مهم است.

یکپارچه سازی اشکال گوناگونی میگیرد. در نفت و گاز، این امر اغلب میان پروژه، در مراحل اولیه ارزیابی فرصت، انتخاب ایده، در طول مراحل تغذیه (فید)، در طول فاز اجرا  و سپس در طول دست به دست کردن عملیات اتفاق می افتد.این عمل همچنین باید در میان پروژه ها در تکنولوژی و برنامه های توسعه حوزه ی چندگانه کار کند. دروازه های ورود به مراحل مهمترین نقاط یکپارچه سازی است، اما راههای دیگر فعالیت های یکپارچه سازی متناوب متمرکز شده بر ارزش و یا ایمنی نیز وجود دارد.پروژه های مرزی به طور معمول ناهنجار هستند.بنابراین تجربه و تخصص بایستی میان شرکت یکپارچه سازی و زمانی که فرصت ها بوجود می آیند اعزام و مستقر شوند.بعلاوه، پروژه هایی که در مناطق خاصی با ذخیره و موجودی خود، تجاری، مقرراتی و نظارتی  و تحرکات  اجتماع مختص به خود تعبیه شده اند میبایست  با تخصص و تجربیات مشترک متصل شوند. یکپارچه سازی در سطح زنجیره ی تامین هم تکنولوژی و هم کیفیت و در نهایت در سطح کل اکوسیستم شامل استانداردهای محیط و یکپارچه سازی سازندگان مشترک اتفاق می افتد.

 

116 بازدید