پیچیدگی نهفته در تعریف مدیریت دانش تا حدی به دلیل چالشهای موجود در تعریف خود دانش است. تعاریف بسیار و متنوع از مدیریت دانش در متون ارائه شده است که در این میان به موارد ذیل اشاره می کنیم: مدیریت دانش عبارت است از … تولید دانش که به دنبال تفسیر، توزیع و کاربرد دانش، حفظ و پالایش دانش ایجاد می شود (De Jarnett, 1996).
اهداف عمده مدیریت دانش
با توجه به بررسی و مرور متون، آنچه آشکار شد این است که توافق عمده ای در رابطه با اهداف اصلی مدیریت دانش وجود دارد: شناسایی و پیگیری دانش جمعی در سازمان جهت رسیدن به اهداف استراتژیک جهت کمک به سازمان ها برای رقابت و باقی ماندن در این عصر (Choo, 1996). این اهداف تا حدی متمایز از اهداف مدیریت اطلاعات است اما متاسفانه این تمایز مسئله ساده ای نیست به خصوص از آنجاییکه که موفقیت در مدیریت دانش بستگی به مدیریت موفق اطلاعات دارد. این مورد ضرورتی در تلاشهای مدیریت دانش است. علاوه بر این، فرایند طرح ریزی دانش از ملزومات شناسایی و به کارگیری دانش جمعی در سازمان است.
فواید مدیریت دانش برای سازمانهای مدرن
بر این نکته تاکید شده است که سازمانهای موفق آنهایی هستند که دانش جدید را در سطح گسترده ای از سازمان توزیع کرده و آن را به سرعت در فناوری ها و محصولات جدید به کارگیرند. این فرایند منجر به خلاقیت و نوآوری و توسعه برتری رقابتی خواهد شد. به واقع، یافته های پژوهش ارنست و یانگ (Ernest and Young, 1997) نشان می دهد که مدیران نوآوری را به عنوان بزرگترین نتیجه و حاصل به کارگیری مدیریت دانش در سازمانها می دانند. گرچه تلاشهای مدیریت دانش تاکنون متمرکز بر دستاوردهای بهره وری و قابلیت تولید بود.
هنری و واکر ( Henry and Walker, 1991) خلاقیت را با دانش جدید یا دانش تازه ساختاریافته با نشان دادن اینکه چگونه دانش ذهنی می تواند عینی شود پیوند می دهند. دیگر فواید به کارگیری مدیریت دانش شامل افزایش یادگیری سازمانی، مدیریت پیشرفته سرمایه های ذهنی، افزایش کارآمدی و اثربخشی عملکردها و پیشرفت مداوم و مستمر است (Demarest, 1997).