پروپوزال روانشناسی مصرف کننده نام تجاری: بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی مصرف کننده و وفاداری به نام تجاری

عنوان پروپوزال: روانشناسی مصرف کننده نام تجاری: بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی مصرف کننده و وفاداری به نام تجاری

http://modir3-3.ir/TRANS/modir123.com/reshte-modir123.com.png رشته: مدیریت بازگانی (بازاریابی)

http://modir3-3.ir/TRANS/modir123.com/maghta.png مقطع: ارشد

√ مدل: دارد

http://modir3-3.ir/TRANS/modir123.com/page-modir123.com.PNG تعداد صفحات: ۱۸ صفحه

 فرمت: Word

 

پروپوزال روانشناسی مصرف کننده نام تجاری

  • بیان مساله
  • ضرورت و اهمیت پژوهش
  • مدل مفهومی پژوهش
  • اهداف پژوهش
  • اهداف کاربردی پژوهش
  • اهداف کاربردی تحقیق
  • سوالات پژوهش
  • فرضیه های پژوهش
  • فرضیه اصلی
  • فرضیه های فرعی
  • تعریف واژه های و اصطلاحات تخصصی
  • روش تحقیق
  • متغیر های تحقیق
  • متغیرهای مستقل
  • متغیر تعدیل کننده
  • متغیر وابسته
  • روش جمع آوری اطلاعات
  • روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
  • جامعه آماری
  • قلمرو تحقیق
  • قلمرو موضوعی
  • قلمرو زمانی
  • قلمرو مکانی
  • منابع
  • همراه با مقاله بیس

 

ویژگی های شخصی مصرف کننده

نظریه صفت، قوی ترین مکتب فکری در روانشناسی شخصیت است که بسیاری از محققان نتایج مشابهی را از پژوهش های خود در این حوزه کسب کرده اند .آلیر موسس روانشناسی شخصیت شناخته شده است.او شخصیت را به عنوان یک انسان واقعی توصیف کرده است.او همچنین تعاریف بسیار ویژه و معروفی از شخصیت ارائه کرده است.شخصیت، ساختار پویای سیستم های فیزیولوژیستیکی روانی  است که الگوی مشخصه رفتاری ،فکری و احساسی فرد را ایجاد می کند. حالت شخصی به این صورت تعریف می شود. ساختار تعمیم یافته ناآشنا برای فرد (مختص به یک فرد)

با قابلیت ارائه بسیاری از محرک ها که از نظر علمی معادل هستند و امکان ایجاد و هدایت شکل های سازگار(معادل) از رفتار اقتباسی  و سبکی. بسیاری از محققان ویژگی شخصیتی بر این باور هستند که در بیشتر بخش ها ویژگی های شخصی ناشی از طبیعت و ذات انسان بوده و ثابت هستند اما برخی دیگر از محققان نشان می دهند که ویژگی های شخصیتی در حال تکامل هستند و حتی ممکن است تغییر هم بکنند، حتی اگر خلق و خوی ذاتی فرد هرگز تغییر نکند. تئوری ویژگی شخصیتی می تواند به دو مکتب مجزا تقسیم شود. مکتب اول معتقد است که افراد مجموعه ای از ویژگی های مشابه دارند و علت تفاوت میان آنها تفاوت در میزان هر یک از ویژگی ها است. در عین حال مکتب دوم معتقد است که تفاوت های فردی ناشی از ترکیب ویژگی هایی است که در بین افراد مختلف متفاوت هستند لذا به این دلیل است که هر فرد مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی خاص خود را دارد.

هویت نام تجاری

آکر(۱۹۹۷) هویت نام تجاری را به این صورت تعریف می کند مجموعه ای از مشخصه های انسانی مرتبط با یک نام تجاری. هویت نام تجاری به طور عمده از سه منبع ناشی می شود: منبع اول، وابستگی میان مصرف کنندگان با نام تجاری. منبع دوم، تصویری که شرکت برای ایجاد آن به سختی تلاش می کند به عنوان مثال استفاده از یک سخنگوی تبلیغاتی برای ایجاد تصویر شرکت و منبع سوم  مربوط به ویژگی های محصول است به عنوان مثال رده های محصول و کانال های توزیع آن. هویت نام تجاری یک متغیر سودمند در انتخاب آن توسط مصرف کننده است. مصرف کنندگان معمولاً نام های تجاری را انتخاب می کنند که با شخصیت های آنها انطباق دارند.

از این رو هویت نام تجاری نمایانگر توابع خود نماد سازی و خود بیانگری است. لوی (۱۹۵۹) نشان داد که هویت نام تجاری در بر گیرنده ویژگی های جمعیت شناختی مانند جنسیت، سن و طبقه اجتماعی است که می توانند به طور مستقیم تحت تأثیرتصویر ذهنی کاربران آن نام تجاری و به طور غیر مستقیم تحت تأثیر ویژگی های محصول قرار بگیرند. به عنوان مثال مارال بارو نام تجاری یک سیگار است که بیشتر توسط مردها استفاده می شود زیرا(macho cowboys) تصویری است که مارال برو برای نام تجاری خود ساخته است. ماشین های مرسدس بیشتر توسط افرادی از طبقه اجتماعی بالا  استفاده می شوند زیرا نام تجاری مرسدس نشانگر کیفیت و کارایی بالاست.

وفاداری به برند

وفاداری تعهد قوی به خرید مجدد یک خدمت یا محصول برتر در آینده است، در صورتی که همان برند با وجود تاثیرات موقعیتی و تلاش های بازاریابی رقبا، دوباره خریداری گردد. (الیور، ۱۹۹۹)

تعریفی که از وفا داری به نام تجاری در نظر گرفته شده،کامل ترین تعریف است که توسط جاکوبای و ولسان(۱۹۷۰)ارائه شده. آنها وفاداری به نام تجاری را به عنوان نتیجه یک واکنش رفتاری غیر تصادفی و با دوام تعریف کرده اند،که این رفتار یک فرآیند خرید ذهنی بوده و توسط برخی واحدهای تصمیم گیری خاص با فرض وجود چندین نام تجاری شکل گرفته، در پژوهش های اولیه محققان معمولاًاز خرید مجدد به عنوان روشی برای سنجش وفاداری به نام تجاری استفاده می کردند.اما در پژوهش های اخیر،برخی پژوهشگران نشان داده اندکه بهترین روش برای نشان سنجش وفاداری به نام تجاری، اندازه گیری آن توسط وفاداری عاطفی است.

از سوی دیگر، نظریه های دیگری همچون نظریه وفاداری چندگانه وجود دارد که معتقد هستند مشتریان تنها یک نام تجاری را خریداری نمی کنند و همانطور که بالدینگر و رابینسون (۱۹۹۶) نشان داده اند، وفاداری به نام تجاری،وفاداری عاطفی و وفاداری عملی را تحت پوشش قرار می دهد. وفاداری عاطفی به وابستگی و علاقه مصرف کننده نسبت به یک نام تجاری خاص اشاره دارد اما رفتار واقعی خرید زمانی رخ می دهد که وفاداری عملی به واسطه رفتار خرید واقعی توسط مصرف کنندگان برای خریدن آن نام تجاری خاص، نشان داده شود.

و …

پروپوزال های آماده سایت

سفارش پروپوزالپشتیبانی: 09120323225

146 بازدید